کلمه جو
صفحه اصلی

بنابر

فارسی به انگلیسی

according to


from, under, upon, with


according to, from, under, upon, with, per

فارسی به عربی

في


فی
آلی

مترادف و متضاد

on (حرف اضافه)
روی، درباره، راجع به، بالای، سر، بر، به، بطرف، بنا بر، در روی، بعلت، برای، بر روی، در بر، بخرج، وصل

at (حرف اضافه)
در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار

because of (حرف ربط)
بنا بر، بدین دلیل

فرهنگ فارسی

دهی جزو دهستان وزوائ بوش دستجرد شهرستان قم ۲۴ کیلومتری شمال دستجرد است ٠ آب از قنات محصول : غلات بن شن . شغل زراعت سر راه فرعی ٠

لغت نامه دهخدا

بنابر. [ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان وزوأبوش دستجرد شهرستان قم. 24کیلومتری شمال دستجرد دارای 198 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، شغل اهالی زراعت ، و سر راه فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۴°۴۳′۴۱″ شمالی ۵۰°۱۶′۵۰″ شرقی / ۳۴٫۷۲۸۰۶°شمالی ۵۰٫۲۸۰۵۶°شرقی / 34.72806; 50.28056
بنابر، روستایی است از توابع بخش خلجستان شهرستان قم در استان قم ایران.
این روستا در دهستان قاهان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۱۲ نفر (۷۷خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

در پارسی بُنِه: بنا ( پهلوی: بُنَگ )
بنه بر این

معنی: بر طبق، مطابق، طبق، بر حسب، بقول، بعقیدهء
معانی دیگر: 1 - طبق، بنابر، 2 - به نسبت، به ترتیب


مترادف برحسب: براساس، برطبق، مطابق، موافق
برابر پارسی: به فراخور

در پارسی بُنِه: بنا ( پهلوی: بُنَگ )
بنه بر

براساس، َ با توجه به


کلمات دیگر: