کلمه جو
صفحه اصلی

باقه

عربی به فارسی

دسته گل , خوشه , گروه , دسته کردن , خوشه کردن


فرهنگ فارسی

بندی که برای بستن دسته سبزی باشد

لغت نامه دهخدا

( باقة ) باقة. [ ق َ ] ( ع اِ ) بند تره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، باقات. بندی که برای بستن دسته های سبزی بکار رود. ( دزی ج 1 ص 49 ). || مجازاً برمقداری تره یا سبزی یا یونجه که بوسیله بندی ( باقه ای ) بسته شده باشد نیز اطلاق شود.دسته تره. ( مهذب الاسماء ) ( بحر الجواهر ). || دسته. حزمه. بند از گندم دروده. ( یادداشت مؤلف ). بافه. ( یادداشت مؤلف ). || حمایلی که روحانیان کلیسا و قضات بکار برند. ( از دزی ج 1 ص 49 ).

باقة. [ ق َ ] (ع اِ) بند تره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، باقات . بندی که برای بستن دسته های سبزی بکار رود. (دزی ج 1 ص 49). || مجازاً برمقداری تره یا سبزی یا یونجه که بوسیله ٔ بندی (باقه ای ) بسته شده باشد نیز اطلاق شود.دسته ٔ تره . (مهذب الاسماء) (بحر الجواهر). || دسته . حزمه . بند از گندم دروده . (یادداشت مؤلف ). بافه . (یادداشت مؤلف ). || حمایلی که روحانیان کلیسا و قضات بکار برند. (از دزی ج 1 ص 49).



کلمات دیگر: