کلمه جو
صفحه اصلی

پل صراط

فارسی به انگلیسی

bridge whihc the righteous only can cross on the road toparadise

bridge whihc the righteous only can cross on the road toParadise


لغت نامه دهخدا

پل صراط. [ پ ُ ل ِ ص ِ ] ( اِخ ) صراط. پلیست گسترده بر پشت دوزخ که ذکر آن در حدیث صحیح وارد است. ( منتهی الارب ). عقاید مسلمین درباره پل صراط مشابه است با آنچه مزدیسنان درباره پل چینوت گویند. و نیز رجوع به چینوت شود.

دانشنامه عمومی

پل صراط بر اساس دین اسلام پلی است که در روز قیامت هر فردی برای ورود به بهشت باید از آن بگذرد. گفته شده که این پل نازک تر از مو و برنده تر از شمشیر است که باعث می شود گناهکاران در زیر آن افتاده و مورد عذاب الهی قرار گیرند.
پل چینود
احمد کسروی، از منتقدان شیعه، درین باره می نویسد:
بعقیده شما پل صراطی هست از مو باریکتر و از تیغ برنده تر و طولش هزار ساله راه است … ببینید این را می شود باور کرد؟!. این پل برای چیست؟ !. مگر خدا با مردم آنقدر دشمن است که چنان پلی برایشان بسازد؟ !. این تله است پل نیست.
پنجاه سال در این دنیا عمر می کند برای دادن حساب آن، چه صدمه ها خواهد کشید!. از روی پلی خواهد گذشت که هزار ساله راه است. عجب نسبتهایی بخدا می دهید.

پیشنهاد کاربران

متفکرین و اندیشمندان دین اسلام از یک طرف بر این باورند که زمان و مکان خاص و ویژه عالم دنیوی می باشند و عالم آخرت پاک و مبرّا از آنها. از طرفی دیگر برای پل صراط پهنا یا عرض و طول قائل اند که دو بُعد مکانی اند. آن پل باید ارتفاع هم داشته داشته باشد و مماس بر سطح آتش جهنم و شعله های سوزان آن نباشد. ارتفاع هم خود یکی دیگر از ابعاد مکان می باشد. از طرفی دیگر اگر زمان وجود نداشته باشد، آنگاه اتفاقاتی از قبیل برانگیخته شدن و یا رستاخیز مردگان از قبور و حشر و تجمع آنها در صحرای محشر و پس از آن تجمع آنها دمِ در دادگاه الهی و روند استنطاق و بازجویی و بازپرسی و دریافت نامه اعمال و تجمع آنها در ابتدای پل صراط که پهنای آن از موی دُم اسب باریک تر است و عبور آنها از روی آن باید جملگی همزمان یعنی بدون گذر زمان صورت پذیرد و الا اگر این اتفاقات و رویدادها به نوبت و پشت سر هم رُخ دهند و یا اتفاق بیافتند، آنگاه ضرورتا به گذر زمان نیاز خواهد بود. لذا رفع تناقضات و ضد و نقیض گویی در بیانات متفکرین و اندیشمندان دینی تنها یک راه حل دارد و آن اینکه عالم آخرت هم مثل عالم دنیوی دارای مکان و زمان می باشد و پاک و مبرّا از این مختصات چهار بعدی نیست. علاوه بر این مفاهیم بیزمانی و بیمکانی که از صفات خداوند محسوب می شوند، برخلاف باور اندیشمندان دینی مترادف و معادل و هم معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه همزاد های طبیعی و خدا دادی زمان و مکان می باشند که هرکدام بطور مساوی نیمی از عالم دنیوی و واقعی و عینی می باشند. از طرفی دیگر بردار یا فِلِش و یا پیکان زمان روی صراط مستقیم در حرکت نیست بلکه روی محیط یک دایره هندسی غیبی و نامرئی و در انتهای راه به پایان نمی رسد بلکه به سر جای اول برمیگردد و متعاقب آن محتوای کل جهان هم به وحدت اولیه تکینگی فیزکی می رسد و پس از آغاز مجدد زمان و انبساط آن واحد یگانه دمایی ، محتوای عالم دنیوی - شهودی از نو و در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطح و حالت و کیفت فعلی و کنونی آفریده خواهد شد و الا آخر تا رسیدن به حالت معاد یعنی کمال ایده آل بهشتی اولیه در مبداء. عالم غیب و عالم شهود برخلاف باور متفکرین و اندیشمندان دینی جدا از هم نیستند بلکه یک واحد یگانه اند با این تفاوت که عالم دنیوی - شهودی ظهور و تجلی یکی از مراتب بیشمار عالم غیب می باشد و بقیه مراتب عالم غیب به صورت مجرد و جدا و ماوراء آن وجود ندارد بلکه به صورت امکانات بالقوه و ثوابت پایدار و به فعلیت نرسیده. هرکدام از این امکانات به نوبت خاص و ویژه خویش به ظهور میرسند و به فعلیت در می آیند و تجربه میگردند. مبداء و معاد هم از هم جدا نیستند و یکی اند و اختلاف لفظی آنها اعتباری است و نه اصالتی و ماهیتی. حالت مبداء به اعتبار قبل از آغاز نزول هستی و شروع سفر پیدایش و حالت معاد به اعتبار صعود هستی و پس از پایان سفر . نتیجه اینکه همین عالم دنیوی - شهودی در چهارچوب فضا یا مکان مجرد سه بعدی خویش در پایان حیات ها و ظهورات بیشمار و پیاپی در سر جای فعلی خود به حالت معاد یعنی به حالت کمال ایده آل اولیه مبداء باز خواهد گشت و آنهم بدون هیچگونه استنطاق و بازجویی و بازپرسی و ملامت و سرزنش و محکومیت به عذاب و جزای جهنمی بخش وسیعی از انسان توسط خداوند متعال. نتیجه اینکه باور های دینی در مورد حیات و سعادت اُخروی بدون استثناء جملگی اوهامی می باشند و نه حقیقی. نتیجه اینکه پل صراط ؛ عذاب و جزای جهنمی اوهامات بی پایه و اساسی بیش نیستند و حاصل فعالیت های عقل خام و ناپروده و به بلوغ نرسیده انسانی در بخش تولید اوهامات .

صراط مستقیم و یا راه راست و حقیقی از بهشت مبدئی به سوی بهشت معادی از طرف خداوند متعال در چهارچوب طرح مطلق آفرینش بطور مطلق و تزلزل ناپذیر از پیش تعیین گردیده و مُهر و موم امری قضا و قدر بر آن نهاده است و توسط هیچ نیرویی و تدبیر و اندیشه هیچ انسانی کوچکترین لرزش و لغزش و خللی در بطن و محتوای آن نمی تواند راه یابد ولو اینکه آن لرزش و خلل به اندازه یک ذره زیر اتمی به نام کوارک و یا به اندازه یک ذره نور و یا به کوچکی و یا کوتاهی کوتاه ترین طول موج نور باشد. این صراط مستقیم و یا راه راست و حقیقی از طریق وقوع سلسله قیامت ها و یا به زبان علمی مه بانگ های متوالی طی و پیموده می شود و آنهم براثر نوسانات متواتر یا پیاپی انقباض و انبساط کیهانی. انسان بهمراه طبیعت و کیهان پس از ظهورات متعدد کیهانی و پشت سر گذاشتن حیات های بیشمار دنیوی بهمراه کیهان به حالت معاد صعود خواهد کرد و نه بریده شده و جدا از محتوای کیهان. طبیعت و کیهان هم میتوانند ظهورات مادی و هم روحی داشته باشند و نه تنها مادی، زیرا نه تنها روح بلکه ماده هم امر خداوند می باشد. ماده و روح با همدیگر یک نوسانگر عظیم دوقطبی اند و بطور مطلق جدا ناپذیر از همدیگر. اما قطبین این نوسانگر قابلیت تبدیل و تحول به همدیگر و حفظ و نگهداری قطب مقابل بصورت بذر قابل رشد در قطب خودی را دارا می باشند. این تبدیل به دو طریق اتفاق می افتد؛ یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم. افزایش و کاهش تعداد موجودات زنده گیاهی و حیوانی و انسانی از نوع تبدیل غیر مستقیم می باشد و تبدیل و تحول مستقیم فقط در اولین لحظات وقوع مه بانگ های متوالی و انبساط محتوای جهان رُخ می دهد. خداوند متعال طی پیمان الست ( اَل است ) و قبل از آغاز نزول یکباره حالت بهشتی مبداء بسوی نهایت نقصان و پس از آن آغاز سفر صعودی به تک تک افراد انسانی وعده و قول رجعت یا بازگشت به همان حالت اولیه را داده است و به قول و وعده خویش وفادار می باشد. تفسیر صحیح و حقیقی این ایده نیک انسانی یعنی پیمان الست این است که تک تک افراد انسانی بدون استثناء در حالت بهشتی مبداء حضور عینی داشته و از حیات نیمه جاودانه پس از آفرینش اولیه برخوردار بوده و مخاطب و شنونده کلام مستقیم خداوند بوده اند و نه اینکه از ذریه یا پشت یک موجود خیالی - اوهامی و غیر حقیقی به نام آدم چند لحظه بیرون آمده باشند و پس از شنیدن سخن و کلام خداوند دوباره به پشت وی برگشته و پس از آمیزش وی با یک موجود خیالی و اوهامی دیگر به نام حوا و از طریق تولید مثل و نسل به نسل به وجود آمده باشند. صراط ها و راه های انسانی در طول سفر به تعداد افراد انسانی می باشند، اما کلیه این راه ها روی شاهراه واحد صراط مستقیم یا راه راست و حقیقی و واحد کیهان قرار دارند. پیاده شدن و رهائی از تسلسل و یا قطار تولد و مرگ کیهانی و زنجیره تولد و مرگ انسانی در طول سفر و پشت سر گذاشتن حیات ها یا زندگی های دنیوی - شهودی بطور مطلق محال و غیر ممکن می باشد. فقط در فکر و خیال و اوهام میتوان از آن پیاده شد و سر و گوشی به اطراف آن کشید، همانطور که بودا در عالم خیال و اوهام از این قطار پیاده شد و به عالم نیروانا یا حالت آرامش کامل دست یافت، اما کالبد تثلیثی یا سه جنبه ای مادی - روحی - روانی وی پس از مرگ در بطن و پیکره واقعیت عینی باقی مانده است.
راه هائی که انبیاء و اولیاء شریف و بزرگوار در جهت عبور از پل صراط به انسان و بخصوص پیروان خویش ارائه داده اند با احترام کامل از دیدگاه این حقیر جملگی اوهامی و غیر حقیقی می باشند، زیرا خود پل صراط یک تولید اوهامی است و حاصل فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل خام و ناپخته و بلوغ نیافته انسانی در بخش تولید اوهامات در پاسخ گویی به سوال بنیادی انسانی بوده است : پایان راه کی و کجا و چگونه خواهد بود ؟ این سوال در عصر جدید هم بنیادی محسوب می شود. اما پاسخ های دینی به این سوال برای انسان های موئمن غیر دینی عصر جدید و اعصار آینده نه تنها کافی نیستند و نخواهند بود بلکه بسیار گمراه کننده.


کلمات دیگر: