کلمه جو
صفحه اصلی

پلاژی

فرهنگ فارسی

زندان مشهور پاریس

لغت نامه دهخدا

پلاژی. [ پ ِ ] ( اِخ ) نام قدیسه ای از نصاری است در قرن پنجم میلادی. وی دختری بود که در تماشاخانه انطاکیه بازی میکرد و سپس به نصرانیت گروید ( سال 453 ) و به ریاضت و رهبانیت پرداخت و درجبال قدس میزیست. ذکران وی به هشتم حزیران است و مولد او در حدود 430 و وفات در حدود 457م. بوده است.

پلاژی. [ پ ِ ] ( اِخ ) نام قدیسه ای از نصاری از اهل انطاکیه. در سال 311 م. او برای حفظ ناموس خود از بالای تخته سنگی مرتفع خود را بزیر افکند و وفات یافت. ذکران وی روز نهم حزیران است. ( قاموس الاعلام ترکی : پلاجیه ).

پلاژی. [ پ ِ ] ( اِخ ) ( سَنت... ) زندان مشهور پاریس که سابقاً در پاریس کوچه «پوئی دو لرمیت » واقع بوده و بسال 1792 م. تأسیس شده و بسال 1899 منهدم گردیده است. محبوسین سیاسی و نویسندگان را در آنجا زندانی میکردند.

پلاژی . [ پ ِ ] (اِخ ) (سَنت ...) زندان مشهور پاریس که سابقاً در پاریس کوچه ٔ «پوئی دو لرمیت » واقع بوده و بسال 1792 م . تأسیس شده و بسال 1899 منهدم گردیده است . محبوسین سیاسی و نویسندگان را در آنجا زندانی میکردند.


پلاژی . [ پ ِ ] (اِخ ) نام قدیسه ای از نصاری از اهل انطاکیه . در سال 311 م . او برای حفظ ناموس خود از بالای تخته سنگی مرتفع خود را بزیر افکند و وفات یافت . ذکران وی روز نهم حزیران است . (قاموس الاعلام ترکی : پلاجیه ).


پلاژی . [ پ ِ ] (اِخ ) نام قدیسه ای از نصاری است در قرن پنجم میلادی . وی دختری بود که در تماشاخانه ٔ انطاکیه بازی میکرد و سپس به نصرانیت گروید (سال 453) و به ریاضت و رهبانیت پرداخت و درجبال قدس میزیست . ذکران وی به هشتم حزیران است و مولد او در حدود 430 و وفات در حدود 457م . بوده است .



کلمات دیگر: