کلمه جو
صفحه اصلی

ابوحرب

لغت نامه دهخدا

ابوحرب. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) یا ابوحارث. طبیب مسعودبن یمین الدوله محمودبن سبکتکین غزنوی. قفطی گوید او در این علم ماهر بود و درحضرت سلطان تقرب داشت. و چون در امر عبدالرشید بن محمود مداخله نابجای کرده بود آنگاه که فرخ زادبن مسعود بسریر ملک نشست در سال 444 هَ. ق. او را بکشت.


کلمات دیگر: