( اسم ) ۱ - نوعی انگور خشکیده گونه ای کشمش که از انگور شاهانی تهیه کنند . بیشتر کشمش در انگور خشکیده کوچک استعمال میشود و مویز در انگور بزرگ. ۲ - نوعی انگور : [ خون انگور فراز آور یا خون مویز که مویزای عجبی هست به انگور قریب . ] ( منوچهری .د.چا.۲ ص ۶ ) توضیح در اینجا مراد [ کشمش ] نیست زیرا کشمش عصاره ( خون ) ندارد .
میویز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
میویز.[ می ] ( اِ ) مویز. میمیز. کشمش. ( یادداشت مؤلف ) : از وی [ از مالن ] میویز طایفی خیزد. ( حدودالعالم ). و نبیذ و خرما و میویز چون اندک طبخی بیابد حلال شود. ( راحةالصدور راوندی ). چون عصیر خرما و میویز و انگور به هم بیامیزند. ( راحةالصدور راوندی ).
باز میویز فراوان به تنقل می خور
آن زمان از سر گردوی کنک مغز درآر.
باز میویز فراوان به تنقل می خور
آن زمان از سر گردوی کنک مغز درآر.
بسحاق اطعمه.
و رجوع به مویز شود.کلمات دیگر: