کلمه جو
صفحه اصلی

فخرفروشی

فارسی به انگلیسی

snobbishness, ostentation, pomposity


snobbishness


snobbishness, ostentation, pomposity, snobbishness

دانشنامه عمومی

فخرفروش یا مُتفَرعِن در اصطلاح به کسی گفته می شود که دوست دارد خود را جزء طبقه خاصی مانند اشراف، روشنفکران، مشاهیر یا هر طبقه خاصی جا بزند؛ فرد فخرفروش تلاشی وافر برای حضور در اجتماعات گروه های فوق دارد، تا با شرح گردهماییهای آن ها خود را عضو شاخصی از آن ها و فراتر از عامه معرفی کند.
پاپاراتزی
مترادف های دیگر این واژه متکبر، پرنخوت، بادسر، پرافاده، گنددماغ و ظاهرپسند است. برابر اروپایی این واژه snob است. ریشه تاریخی واژه snob بدینگونه است:این کلمه در اصل در انگلیسی قرن هجدهم، معنی پینه دوز می داده است، اما از نیمه قرن نوزدهم بواسطه انقلاب صنعتی و تغییر و تحولات سریع در میان طبقات اشراف و شکل گیری طبقه متوسط، معنای آن به «طرز فکر کسی اطلاق شد که مردم عامی را تحقیر می کند و اهل تفاخر است، مانند تغییری مشابه آنچه در فارسی بر سر کلمه علاف آمد که از اسم یک شغل تبدیل به صفتی برای اشخاص شد.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فخرفروشی: احساس برتری نسبت به دیگران داشتن؛ به خود مباهات و افتخار کردن را گویند.
از آن به مناسبت در باب حج و جهاد سخن گفته اند.
فخر فروشی در روایات
فخر فروشی از صفات مذموم و نکوهیده و در روایات از آن نکوهش شده است. در حدیثی از امام باقر علیه السّلام آمده است: «تعجب از شخص متکبر فخرفروشی که آغازش نطفه و انجامش مرداری گندیده است». در حدیثی دیگر از آن حضرت، فخرفروشی به نسب از اعمال جاهلیت برشمرده شده است. فخرفروشی چنانچه در بردارنده توهین مؤمنی باشد، حرام است؛ چنان که از محرمات احرام ، فسوق است. برخی فخرفروشی را از مصادیق فسوق دانسته اند.

پیشنهاد کاربران

خود شیفته ی مغرور
الکی به خود افتخار کردن

عرضه ی منیّت به دیگران .
ارائه ی برتری نسبت به دیگران.


مباهات

پز دادن
به خود بالیدن

پز

خودبزرگ بینی

خودشیفتگی همراه با پز دادن
افتخار الکی به خود و همکیشان خود دادن


کلمات دیگر: