کلمه جو
صفحه اصلی

قطع کننده

فارسی به انگلیسی

interruption, lopper

فارسی به عربی

مقص

مترادف و متضاد

scissors (اسم)
قطع، قطع کننده، قیچی، مقراض، چیز برنده

intermittent (صفت)
متناوب، نوبتی، نوبهای، قطع کننده، تنفس دار، نوبت دار

secant (صفت)
قاطع، متقاطع، قطع کننده

hewn (صفت)
قطع کننده

loppy (صفت)
شل، ول، قطع کننده، لق، شل و آویزان

واژه نامه بختیاریکا

چَینا

جدول کلمات

برا


کلمات دیگر: