کلمه جو
صفحه اصلی

کماجدان

فارسی به انگلیسی

stew-pan, skillet, casserole, pot, saucepan

stew - pan, skillet


casserole, pot, saucepan


فارسی به عربی

قدر

مترادف و متضاد

saucepan (اسم)
قابلمه، ماهی تابه، روغن دان، کماجدان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرفی مسین یا سفالین بسان دیگ دردار که در آن خورش پزند : ( آتش زیر کماجدان را که خورش آن بروغن نشسته بود خفه کرد ) .

لغت نامه دهخدا

کماجدان. [ ک ُ ] ( اِ مرکب ) کماچدان. ظرفی مسین به سان دیگ و دردار که در آن خمیر فطیر را با روغن گذاشته و در آن را محکم نموده درزیر آتش خل گذارند تا پخته شود و نیز در آن خورشها پزند. ( ناظم الاطباء ). ظرف مسین یا سفالین بسان دیگ دردار که در آن خورش پزند. ( فرهنگ فارسی معین ). قسمی دیگ مسین خرد با در. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

نوعی دیگ مسی بزرگ که معمولاً در آن نان کماج می پزند.

گویش مازنی

/kemaajdaan/ ظرفی که نان برنجی را در آن گذارند

ظرفی که نان برنجی را در آن گذارند


پیشنهاد کاربران

قابلمه


کلمات دیگر: