کلمه جو
صفحه اصلی

محافظت کردن


مترادف محافظت کردن : پاسداری کردن، حفاظت کردن، نگهبانی کردن، نگهداری کردن

فارسی به انگلیسی

house, keep, protect, safeguard

فارسی به عربی

عیش , ملجا

مترادف و متضاد

shelter (فعل)
منزل دادن، محافظت کردن، پناه دادن

defend (فعل)
طرفداری کردن، حمایت کردن، دفاع کردن از، مصون ساختن، محافظت کردن

guard (فعل)
پاییدن، نگهبانی کردن، نگاه داشتن، محافظت کردن، نگهداری و دفاع کردن از، پاسداری کردن، محفوظ کردن، مصون داشتن

پاسداری کردن، حفاظت کردن، نگهبانی کردن، نگهداری کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - نگاهبانی کردن : و محافظت کنند رعیت را بعدل و داد و مخالفت یکدیگر نکنند .

پیشنهاد کاربران

دفاع

مراقبت کردن از چیزی یا کسی


کلمات دیگر: