روکش کردن
فارسی به انگلیسی
to plate, to coat, to veneer, to instigate, to use as a tool
case, coat, crown, encrust, face, sheathe, surface, veneer
فارسی به عربی
غلف , معطف
مترادف و متضاد
مواجه شدن، تراشیدن، صاف کردن، روکش کردن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، روبرو ایستادن، پوشاندن سطح
پوشاندن، اندودن، روکش کردن
اندودن، روکش کردن، ابکاری فلزی کردن، متورق کردن، روکش فلزی کردن
روکش کردن، روکش زدن
روکش کردن، در قفس یا جعبه گذاردن
روکش کردن، بشکل پوسته در اوردن، با پوسته یا قشری پوشاندن
روکش کردن
روکش کردن، دوباره گماشتن، جامه روحانی پوشیدن
کلمات دیگر: