merely
محضا
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
لوحده
مترادف و متضاد
فقط، صرفا، بس، محضا، فقط بخاطر
تنها، فقط، محضا
فقط، منحصرا، محضا، بتنهایی
خالصانه، محضا
فرهنگ فارسی
چوب آتش کاو
لغت نامه دهخدا
( محضاً ) محضاً. [ م َ ضَن ْ لِل ْ لاه ] ( ع ق مرکب ) تنها برای خدا. خدا را. برای خدا. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به محض شود.
کلمات دیگر: