کلمه جو
صفحه اصلی

قیچی کردن

فارسی به انگلیسی

clip, scissor, to scissor(out), to cut (up):to shear

to scissor(out), to cut (up):to shear


clip, scissor


فارسی به عربی

حصة , قص

مترادف و متضاد

share (فعل)
بخش کردن، سهم بردن، تسهیم کردن، قیچی کردن

shear (فعل)
بریدن، شکاف دادن، قیچی کردن، چیدن پشم گوسفند و غیره

snip (فعل)
کش رفتن، زدن، چیدن، قیچی کردن، پشم چیدن، به سرعت قاپیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) قیچی زدن .

لغت نامه دهخدا

قیچی کردن. [ ق َ / ق ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) قیچی زدن. ( فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

Cut


کلمات دیگر: