شیدا کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اسحر
مترادف و متضاد
مجذوب کردن، شیفتن، افسون کردن، سحر کردن، شیدا کردن، دلربایی کردن
لغت نامه دهخدا
شیدا کردن. [ ش َ / ش ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) شیفته و واله ساختن :
ناله بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی
مردم سرمست را کالیوه و شیدا کند.
ای کرده قال و قیل تو را شیدا
هیچ از خبر شدت بعیان پیدا.
خاصه مفلس را که خوش رسوا کند.
ناله بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی
مردم سرمست را کالیوه و شیدا کند.
منوچهری.
|| آشفته و بی خرد و دیوانه ساختن : ای کرده قال و قیل تو را شیدا
هیچ از خبر شدت بعیان پیدا.
ناصرخسرو.
زر خرد را واله و شیدا کندخاصه مفلس را که خوش رسوا کند.
مولوی.
کلمات دیگر: