earthen
سفالی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
طینی
مترادف و متضاد
جسمانی، گلی، مادی، خاکی، سفالی
سفالی، پولک دار، اجری
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به سفال آنچه از سفال سازند سفالین : کوزه سفالی . یا خانه سفالی . خانه ای که روی آنرا با سفال پوشند .
فرهنگ عمید
آنچه از جنس سفال باشد: کوزۀ سفالی.
گویش مازنی
/sofaali/ ساقه های برنج دسته شده که دانه های آن را تکاندن و بر زمین کوفتن جدا سازند
ساقه های برنج دسته شده که دانه های آن را تکاندن و بر زمین ...
پیشنهاد کاربران
سرامیک
سرامیکی
سفالی
سفالی
کلمات دیگر: