کلمه جو
صفحه اصلی

قیمت کردن

فارسی به انگلیسی

price, to inquire teh price of

to inquire teh price of


to assess (the value of), to appraise, to evaluate


فارسی به عربی

سعر , قیم

مترادف و متضاد

value (فعل)
قدردانی کردن، قیمت کردن، سنجیدن، گرامی داشتن

apprise (فعل)
مطلع کردن، تقویم کردن، اگاهی دادن، براورد کردن، قیمت کردن

apprize (فعل)
مطلع کردن، تقویم کردن، اگاهی دادن، براورد کردن، قیمت کردن

evaluate (فعل)
ارزیابی کردن، تقویم کردن، قیمت کردن، سنجیدن، چیزی را معین کردن


کلمات دیگر: