مترادف سطحی : سرسری، غیرعمیق ، بیرونی، خارجی، ظاهری، ظاهرگرا، ظاهربین، قشری، مربوط به سطح ، رویی، رویه ای، کم مایه، کم عمق، اندک، ناچیز
متضاد سطحی : عمقی، عمیق، حجمی
برابر پارسی : پوسته ای، رویه ای، سرسری، پوسته ای، رویه نگر، رویه ای
superficial, sublime
external, passing, skin-deep, superficial, nominal, outward, shallow, simplistic, sophomoric, surface, yeasty
صوري , سطحي , سرسري , ظاهري
سرسری، غیرعمیق ≠ عمقی، عمیق
۱. سرسری، غیرعمیق ≠ عمقی، عمیق
۲. بیرونی، خارجی، ظاهری
۳. ظاهرگرا، ظاهربین، قشری
۴. مربوط به سطح ≠ حجمی
۵. رویی
۶. رویهای
۷. کممایه
۸. کمعمق
۹. اندک، ناچیز
رویه نگر