کلمه جو
صفحه اصلی

محافظت


مترادف محافظت : احتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت

برابر پارسی : نگهداری، نگهبانی، پاسداری

فارسی به انگلیسی

conservation, protection

protection


guardianship, custody, keeping, safeguarding


فارسی به عربی

حفظ , ملجا

مترادف و متضاد

defense (اسم)
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات

protection (اسم)
حمایت، حفاظت، سایه، حفاظ، محافظت، حفظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، حجر، سوگیری

defence (اسم)
مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات

guarding (اسم)
مراقبت، محافظت

احتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت


فرهنگ فارسی

حفظ کردن، نگاهداری کردن

فرهنگ معین

(مُ فَ ظَ ) [ ع . محافظة ] ۱ - (مص م . ) نگاهبانی کردن ، حفظ کردن . ۲ - نگاه داشتن . ۳ - (اِمص . ) نگهبانی ، حفاظت .

لغت نامه دهخدا

محافظت. [ م ُ ف َ ظَ ] ( ع مص ) مراقبت. نگاهبانی کردن. ( آنندراج ). محافظة. نگاهبان چیزی بودن.حفظ کردن. || نگاهداشت. نگهداشت. نگاهداری چیزی را. نگاه داشتن. مواظبت. مداومت. مراعات. ذب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به محافظة شود.
- محافظت کردن ؛ نگاه داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به عدل و داد و مخالفت نگاهبانی کردن : و محافظت کنند رعیت را به عدل و داد، و مخالفت یکدیگر نکنند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 148 چ 2 ).
- || پاس داشتن : در دولت بیقیاس ظاهر گنج و لشکر محافظت همی کند. ( گلستان ).

محافظة. [ م ُ ف َ ظَ ] ( ع مص ) پیوسته بودن بر کاری. حفاظ. || باز داشتن از چیزهای ناروا. ( منتهی الارب ). حفاظ. ( منتهی الارب ). || نگاهبانی کردن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ). رجوع به محافظت شود.

محافظت . [ م ُ ف َ ظَ ] (ع مص ) مراقبت . نگاهبانی کردن . (آنندراج ). محافظة. نگاهبان چیزی بودن .حفظ کردن . || نگاهداشت . نگهداشت . نگاهداری چیزی را. نگاه داشتن . مواظبت . مداومت . مراعات . ذب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محافظة شود.
- محافظت کردن ؛ نگاه داشتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به عدل و داد و مخالفت نگاهبانی کردن : و محافظت کنند رعیت را به عدل و داد، و مخالفت یکدیگر نکنند. (سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 148 چ 2).
- || پاس داشتن : در دولت بیقیاس ظاهر گنج و لشکر محافظت همی کند. (گلستان ).


فرهنگ عمید

حفظ کردن از آسیب، نگه داری کردن.

دانشنامه عمومی

محافظت عبارت است از حصول اطمینان از برقرار ماندن ارتباط بین ندهای شبکه از طرق مختلف. محافظت می تواند فیزیکی باشد (که با بحث افزونگی حاصل می شود) یا به صورت نرم افزاری حاصل شود.
محافظت انواع مختلف دارد که با استفاده از انواع مختلف افزونگی حاصل می شوند. انواع مشهور آن عبارت اند از N:۱ و N+۱ که در شیوهٔ عملکرد و مسیرهای جایگزین با هم متفاوت هستند.

فرهنگ فارسی ساره

پیره


پیشنهاد کاربران

مراقبت از خود در برابر ترس های بجا


K�r�rak.
Conservation.

Kururak.
Conservation.


کلمات دیگر: