کلمه جو
صفحه اصلی

سلب کردن

فارسی به انگلیسی

deprive, to take away

to take away


deprive


فارسی به عربی

امنع

مترادف و متضاد

deprive (فعل)
محروم کردن، بی بهره کردن، سلب کردن

foreclose (فعل)
مسدود کردن، محروم کردن، سلب کردن

devest (فعل)
گرفتن، محروم کردن، سلب کردن، عاری کردن

فرهنگ فارسی

برطرف کردن و رفع کردن

لغت نامه دهخدا

سلب کردن. [ س َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) برطرف کردن و رفع کردن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

یعنی محروم کردن


کلمات دیگر: