کلمه جو
صفحه اصلی

ارتباطی


برابر پارسی : رسانشی

فارسی به انگلیسی

pertaining to communications, connecting

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به ارتباط آنچه بستگی به ارتباط داشته باشد . ۲ - پیوندگاهی . یا وسایل ارتباطی . وسیله هایی که میان دو نقطه یا میان دو کس ارتباط و پیوند برقرار میکند .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به ارتباط ، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد. ۲ - ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود.

لغت نامه دهخدا

ارتباطی. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ارتباط. || پیوندگاهی .

فرهنگ فارسی ساره

رسانش



کلمات دیگر: