کلمه جو
صفحه اصلی

سعادتمند


مترادف سعادتمند : بختیار، خوشبخت، سعید، کامکار، کامیاب، نیکبخت

متضاد سعادتمند : بی اقبال، بی طالع، شوربخت

برابر پارسی : خوشبخت

فارسی به انگلیسی

happy, prosperous


auspicious, beatific, blissful


happy, prosperous, auspicious, beatific, blissful

فارسی به عربی

سعید

مترادف و متضاد

بختیار، خوشبخت، سعید، کامکار، کامیاب، نیکبخت ≠ بی‌اقبال، بی‌طالع، شوربخت


happy (صفت)
راضی، فرخنده، خوشحال، مبارک، خجسته، فرخ، سعید، خوشبخت، سعادتمند، خوش، مسرور، شاد، خرسند، محظوظ، خوش وقت، خندان، سفیدبخت، بانوا

blissful (صفت)
سعادتمند، خوش

بختیار، خوشبخت، سعید، کامکار، کامیاب، نیکبخت ≠ بیاقبال، بیطالع، شوربخت ≠ شقی، شقاوتمند


فرهنگ فارسی

نیک بخت، خوشبخت، ب تیار
( صفت ) نیکبخت خوشبخت بختیار .

فرهنگ معین

(سَ دَ مَ ) [ ع - فا. ] (ص مر. ) نیکبخت ، خوشبخت .

لغت نامه دهخدا

سعادتمند. [ س َ دَ م َ ] ( ص مرکب ) خوشبخت. سبک بخت. اقبالمند :
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را.
حافظ.
وبس متکلم و از اهل جدل و مباحثه بوده و نیک بخت و سعادتمند. ( تاریخ قم ص 233 ). فرزند سعادتمندش از منزل نرمکین کوچ فرمود. ( حبیب السیر ).

فرهنگ عمید

نیک بخت، خوشبخت، بختیار.

جدول کلمات

مسعود

پیشنهاد کاربران

مرفه، بختیار، خوشبخت، سعید، کامکار، کامیاب، نیکبخت

روزبه

به مقصود رسیده

فرخزاد

کامور. . . .

نیکبخت . . . . . . سعید . . . .


کلمات دیگر: