کلمه جو
صفحه اصلی

سطل


مترادف سطل : ظرف، آوند آبکشی ، دلو

برابر پارسی : ستل، دلو، دولک

فارسی به انگلیسی

bucket, pail

فارسی به عربی

سطل , عدة , کفالة

عربی به فارسی

دلو , سطل , بقدر يک سطل


مترادف و متضاد

bail (اسم)
واگذاری، ضمانت، کفالت، حبس، تسمه، حلقه دور چلیک، سطل

kit (اسم)
چمدان، سطل، تغار، بنه سفر، بسته لوازم، بچه گربه، توشه سرباز، اسباب کار

bucket (اسم)
سطل، دلو

pail (اسم)
سطل، دلو، سطل چوبی

ظرف، آوند (آبکشی)، دلو


فرهنگ فارسی

دلو، ظرف فلزی دسته داربرای آب، اسطال جمع
( اسم ) ظرف فلزی که بدان آب کشند دلو جمع اسطال سطول .

فرهنگ معین

(سَ طْ ) [ ع . ] (اِ. ) دلو، ظرفی برای حمل و نقل آب و سایر مایعات .

لغت نامه دهخدا

سطل. [ س َ ] ( اِ ) آوندی باشد مثل طشت از برنج یا مس و طاس دسته دار. ( غیاث ) ( آنندراج ). پیمانه. ( دهار ). پنگان بادسته. ( منتهی الارب ). طاس حمام. ظرف بزرگ فلزین با یکدسته که از یک سوی دهان آن تا سوی دیگر رود و بیشتر برای آب دادن ستور بکار رود. ( یادداشت مؤلف ) :
از تمتع شده فارغ بوثاق آیم زود
مرد جویم که بگرمابه برد سطل و ازار.
ابوالمعالی رازی.
اما وقتی سطلی بگرو نهاده بوده چون بازمیگرفت بقال دو سطل آورد و گفت آن خود بردارد که من نمیشناسم که از آن تو کدام است امام احمد سطل به وی رها کرد و برفت. ( تذکرةالاولیاء عطار ). و با بند وسطل و نعل و میخ و کمند و پارو و... تحویل انباردارباشی میشود. ( تذکرة الملوک ص 33 ).

فرهنگ عمید

ظرف فلزی دسته دار برای آب، دلو.

دانشنامه عمومی

سطل وسیله ای است که مانع بیرون ریختن آب می شود. این وسیله معولاً به شکل استوانهٔ مخروطی شکل بوده، بخش بالایی آن باز و بخش پایینی آن بسته بوده و معمولاً دسته ای نیم دایره ای شکل دارد.
کاربرد اصلی سطل حمل آب است. البته ممکن است از آن برای کارهای دیگری نیز استفاده شود. در دوران باستان و سده های میانه سطل هایی تشریفاتی وجود داشتند که از برنز، عاج و ... ساخته می شدند. انواع دیگر سطل ها برای مصارف کشاورزی و نیز حمل آب، شن، ماسه، سنگ و ... مورد استفاده قرار می گیرند.

گویش اصفهانی

تکیه ای: satl
طاری: satl
طامه ای: salt
طرقی: satl
کشه ای: satl
نطنزی: satl


پیشنهاد کاربران

در پهلوی " هیزگ : برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.

در گیلگی به سطل " بدره " badare میگن ، چون گیلگی بازمانده زبان های پبش از اسلامه ، این واژه شاید ایرانی باشد

سطل به ترکی: دول، دولچا، وئدیرَه، سطیل . در منطقه خسروشاه آذربایجان، "دولچا" گفته می شود که از ترکیب " دلو " عربی و پسوند " چه " تصغیر ترکی ساخته شده ( دلوچه ) و در مرور زمان به " دولچا " تغییر شکل یافته است. کلمه " وئدیرَه" که نیز در گذشته رایج بوده است که احتمالاً ترکی اصیل می باشد.


کلمات دیگر: