کلمه جو
صفحه اصلی

نقاد


مترادف نقاد : صراف، منتقد

برابر پارسی : خرده گیر، به گزین، سخن سنج، سنجش گر

فارسی به انگلیسی

critic, assayer

critic


فارسی به عربی

ناقد

مترادف و متضاد

صراف


منتقد


critic (اسم)
نقاد، منقد، نقدگر، کارشناس، نکوهشگر، سخن سنج، انتقاد کننده

۱. صراف
۲. منتقد


فرهنگ فارسی

سره کننده وجداکننده خوب ازبد، وارسی سره ازناسره
( صفت ) ۱ - آنکه درم و دینار سره را از ناسره جدا کند . ۲ - آنکه خوب و بد را از یکدیگر تمیز دهد : طبعی نقاد و ذهنی و قاد و نظمی سریع و خاطری مطیع داشت . ۳ - منتقد .
پندت جی کوپال کشمیری اصل لکهنوی از معاشران اختر و از شاگردان میرزا قتیل است و در کلکته وفات یافته است .

فرهنگ معین

(نَ قّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - کسی که پول های سره را از ناسره جدا می کرد. ۲ - کسی که نقاط ضعف یا قوت یک اثر ادبی یا هنری را مطرح می کند.

لغت نامه دهخدا

نقاد. [ ن َق ْ قا ] ( ع ص ) سره کننده درم ها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بسیار سره کننده درم و دیناررا. ( غیاث اللغات ). سره کننده درم و دینار. ( آنندراج ). آنکه پول ها را سره می کند و خوب و بد آنها را از هم جدا می کند. ( ناظم الاطباء ). سره گر. صراف. صیرفی. سره کننده سیم. به گزین. ( یادداشت مؤلف ) :
از بهر عیار دانش اکنون به بلاد
کو صیرفی و کو محک و کو نقاد.
خاقانی.
گاه علم آدم ملایک را که بود
اوستاد علم و نقاد نقود.
مولوی.
و اجرت نقاد و وزان و سایر اخراجات آن از مال سلطان احتساب نمایم. ( تاریخ قم ص 154 ). || ناقد. سخن سنج :
کاتب و عالم و نقاد و سخن سنج و حسیب
عاقل و شاعر و دراک و ادیب و هشیار.
ناصرخسرو.
|| مرد تیزدست و چالاک و ماهر. ( ناظم الاطباء ). || شبان گوسفند کَتَک. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). شبان گوسپند. ( ناظم الاطباء ). شبان نقد [ قسمی گوسپند بدشکل کوتاه پای که در بحرین یافته می شود ]. ( از اقرب الموارد ).

نقاد. [ن ُق ْ قا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ناقد. رجوع به ناقِد شود.

نقاد. [ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نقد. رجوع به نَقَد شود.

نقاد. [ ن َق ْ قا ] ( اِخ ) پندت جی کوپال کشمیری اصل لکهنوی ، از معاشران اختر و از شاگردان میرزا قتیل است و در کلکته وفات یافته است ، او راست :
حریف شعله عشق تو کی تواند شد
کسی که از خس و خار هوی جدا نشود.
( از صبح گلشن ص 535 ) ( قاموس الاعلام ج 6 ) ( فرهنگ سخنوران ص 613 ).

نقاد. [ ن َق ْ قا ] (اِخ ) پندت جی کوپال کشمیری اصل لکهنوی ، از معاشران اختر و از شاگردان میرزا قتیل است و در کلکته وفات یافته است ، او راست :
حریف شعله ٔ عشق تو کی تواند شد
کسی که از خس و خار هوی جدا نشود.
(از صبح گلشن ص 535) (قاموس الاعلام ج 6) (فرهنگ سخنوران ص 613).


نقاد. [ ن َق ْ قا ] (ع ص ) سره کننده ٔ درم ها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار سره کننده درم و دیناررا. (غیاث اللغات ). سره کننده ٔ درم و دینار. (آنندراج ). آنکه پول ها را سره می کند و خوب و بد آنها را از هم جدا می کند. (ناظم الاطباء). سره گر. صراف . صیرفی . سره کننده ٔ سیم . به گزین . (یادداشت مؤلف ) :
از بهر عیار دانش اکنون به بلاد
کو صیرفی و کو محک و کو نقاد.

خاقانی .


گاه علم آدم ملایک را که بود
اوستاد علم و نقاد نقود.

مولوی .


و اجرت نقاد و وزان و سایر اخراجات آن از مال سلطان احتساب نمایم . (تاریخ قم ص 154). || ناقد. سخن سنج :
کاتب و عالم و نقاد و سخن سنج و حسیب
عاقل و شاعر و دراک و ادیب و هشیار.

ناصرخسرو.


|| مرد تیزدست و چالاک و ماهر. (ناظم الاطباء). || شبان گوسفند کَتَک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). شبان گوسپند. (ناظم الاطباء). شبان نقد [ قسمی گوسپند بدشکل کوتاه پای که در بحرین یافته می شود ] . (از اقرب الموارد).

نقاد. [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نقد. رجوع به نَقَد شود.


نقاد. [ن ُق ْ قا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقد. رجوع به ناقِد شود.


فرهنگ عمید

۱. منتقد آثار ادبی.
۲. [قدیمی] جداکنندۀ خوب از بد.
۳. [قدیمی] کسی که درم و دینار را وارسی کند و سره و ناسره را از هم جدا کند.

دانشنامه عمومی

نقاد، منتقد، نقدنویس یا نقدکننده، (به انگلیسی: Critic)، نویسنده ای است که به صورت حرفه ای یک ارزیابی و/یا دیدگاه های مختلف آثار خلاق مانند هنر، ادبیات، موسیقی، سینما، تئاتر، مد، معماری و غذا را بررسی می کند. منتقدان ممکن است یک سیاست اجتماعی یا یک شیوهٔ حکومت را نیز موضوع انتقاد و مورد توجه قرار دهند. قضاوت های انتقادی، چه از جنبهٔ تفکر انتقادی و چه از لحاظ مفهومی، مشتق شده باشند، دارای بارهایی؛ از جمله ارزیابی میزان اهمیت مطلب مورد نظر، اهداف خالق آن، و دامنهٔ شناخت او از آن زمینه است. نقدنویسان همچنین ممکن است برای موضوع مورد بحث پاسخ شخصی منفی یا مثبتی به نقد خود بیفزایند.
آنالیز
نقد هنری
تاریخ هنر
سانسور
انواع نقد
فلسفه نقدی
نظریه انتقادی
تفکر انتقادی
منتقد فرهنگی
نقد فیلم
مکتب فرانکفورت
نقد ادبی
تصحیح متون
ویژگی های یک منقد خوب را می توان روان بودن زبان و غنای کلام، ترجیحاً داشتن توانایی در استفاده از زبان با سطح بالایی از گیرایی و مهارت دانست. همدردی، دقت سنجش و بینش نیز مهم است. فرم، سبک و رسانهٔ انتشار نقد را همه در نظر می گیرند. در نقادی معماری و مواد غذایی، جایگاه موردی، ارزش و هزینه می تواند به عنوان بخش افزوده آمده باشد.
نقادان در جامعه به طور کلی گروه پذیرفته شده ای هستند و نسبت به کیفیت ارزیابی ها و شهرتشان به میزان قابل توجهی نیز پیروی می شوند. منقدان تأثیرگذار هنر، موسیقی، تئاتر و معماری اغلب بحث های خود را در کتاب ها به طور کامل نشان می دهند. یک مثال بسیار معروف، هفت مشعل معماری و نقد هنری سنگ های ونیز نوشتهٔ نقاد انگلیسی جان راسکین است. منقدان ممکن است ارزیابی خود را بر روی تعدادی از موقعیت های نظری پایه ریزی کنند. به عنوان مثال، آن ها ممکن است دیدگاه فمینیستی یا فروید را داشته باشند.
بر خلاف دیگر افرادی که نقد و ارزیابی یا نطر خود را؛ از راه وب سایت یا نامه هایی که به نشریه ها یا وب سایت ها، برای انتشار می فرستند، مطبوعات، رادیو، مجله ها، تلویزیون، یا شرکت های اینترنتی برای نقدها، ارزیابی ها و نظرهای نقادان حرفه ای، که برای آن ها تهیه و ایجاد می شود مبلغی پرداخت می کنند. هنگامی که نظر شخصی نقادان فراتر از اظهار نظر باشد و بیشتر یک قضاوت در نظر گرفته شود، در این صورت افرادی که نظرهای خود را، چه در حوادث جاری، امور عمومی، ورزش، رسانه ها یا هنر، اغلب به جای نقاد به عنوان کارشناس، «متخصص» و صاحب نظر شناخته می شوند.

پیشنهاد کاربران

نقدکننده

بررسی کننده


کلمات دیگر: