کلمه جو
صفحه اصلی

گیج کننده

فارسی به انگلیسی

stunner, stupendous, baffling, bewildering adj., dizzy, imbroglio, perplexing, puzzler, staggering, vertiginous, thunderbolt

baffling, bewildering adj., dizzy, imbroglio, perplexing, puzzler, staggering, stunner, stupendous, vertiginous


فارسی به عربی

محموم

مترادف و متضاد

baffler (اسم)
گیج کننده، دستپاچه کننده

puzzler (اسم)
گیج کننده، لغز ساز

stunner (اسم)
گیج کننده، ادم گیج

stickler (اسم)
گیج کننده

stupefacient (صفت)
گیج کننده، مخدر، بهت اور، پکر کننده، تخدیر کننده

problematic (صفت)
غامض، گیج کننده، حیرت اور، مسئله ای

problematical (صفت)
غامض، گیج کننده، حیرت اور، مسئله ای

hectic (صفت)
بی قرار، گیج کننده، دارای تب لازم

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - حیران کننده . ۲ - سلب کنند. ادراک بیهوش کننده : در و پنجره را محکم بست و با شادی گیج کنند. کسی که مرده اش زنده شده است باطاق خود برگشت ...


کلمات دیگر: