نسبت است به جنک نوازنده جنک
جنکی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جنکی. [ ج ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به جنک ، نوازنده جنک. ( اقرب الموارد ). رجوع به جنک شود.
گویش مازنی
/jenneki/ پول قدیمی – به باور عوام پول اجنه
پول قدیمی – به باور عوام پول اجنه
کلمات دیگر: