کلمه جو
صفحه اصلی

اخنسیه

فرهنگ فارسی

فرقه از خوارج

لغت نامه دهخدا

اخنسیه. [ اَ ن َ سی ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از خوارج که از گروه ثعالبه و از یاران اخنس بن قیس میباشند. در احکام با ثعالبه موافقت دارند جز اینکه ثعالبه را امتیازیست از آنان به اینکه درباره کسی که از اهل قبله و در دارالتقیه باشد حکم بر ایمان یا کفر نکنند، مگر درباره کسی که ایمان یا کفر او نزد آنها معلوم شده باشد. و اغتیال و خدعه با مخالفان و سرقت اموال آنان را حرام دانسته اند. و از آنها نقل شده که تزویج مسلمات را با مشرکین قوم خود جایز میدانند. کذا فی شرح المواقف. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در طول تاریخ اسلام گروهای انحرافی زیادی پیدا شده است که هر کدام اینها به نوعی ضربه ای سختی به دین اسلام وارد کرده اند که از جمله یکی از آنها خوارج می باشد که بعد از رسول خدا در زمان امیرالمومنین پیدا شدند و بر علیه علی (علیه السّلام) خروج کردند، در حدیثی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) درباره آنها چنین فرمود: «فاذا خرجوا فاقتلوهم ثم اذا خرجوا فاقتلوهم؛ هنگامی که خروج کنند آنها را به قتل برسانید سپس هنگامی که خروج کنند آنها را به قتل برسانید اخنسیه هم یکی از فرق کلامی است که اصحاب اخنس بن قیس اند و از فرق ثعالبه اند
در مساله تقیه، اعتقاد خاصی دارند و بر این باورند که اهل تقیه نه مؤمن اند و نه کافر و یا گویند در مورد اطفال متوقفیم که مؤمن اند یا کافرو بر خلاف اباضیه «اباضیه فرقه ای از خوارج می باشند که قالند مخالفین آنها کافرند و باید کشته شوند». می گویند قتل و هلاک کردن و سرقت در نهان حرام است و هیچ کدام از اهل قبله را نمی توان ابتداءاً هلاک کرد مگر آنکه او را به اسلام دعوت نمود. اگر پذیرفت که هیچ و اگر نپذیرفت فقط خود او کشته می شود و قائل به تزویج زنان مسلمان به کفار می باشد.
اقدامات منحرفین از دین
آنها دارای افکار و تفکری جمودی بودند که توصیه های حضرت علی (علیه السّلام) کارساز نشد و عده ای زیادی از ایشان در آن زمان به دست حضرت علی (علیه السّلام) کشته شدند و عده ای هم که به تعداد ۹ نفر بودند فرار کردند و به نقاط مختلف رفتند که دو نفرشان به سجستان رفت و دو نفر دیگرشان به یمن که پیروانشان اباضیه یمن هستند و دو نفر دیگرشان هم به عمان رفتند که به انها خوارج عمان می گویند و دوتا هم به ناحیه جزیره رفتند که خوارج جزیره می گویند و یکی از آنها هم به محلی به نام تل موزن رفت و افکار خود را ترویج دادند و زحمات زیادی را برای امت اسلام به بار آوردند این گروه بعدها به چند دسته تقسیم شد که هر کدام افکار و عقاید خواص برای خودشان تراشیدند.
خوارج
خوارج گروهی متعصب و لجوج و نادان و قشری بودند که از درون جنگ صفین و داستان حکمیت آشکار شدند.آنها در آغاز مساله حکمیت (عمروعاص و ابوموسی اشعری) را پذیرفته و امام (علیه السّلام) را مجبور به پذیرش آن کردند و هر اندازه که امام (علیه السّلام) فرمود اینها همه خدعه و نیرنگ است و تا پیروزی بر دشمن و خاموش کردن آتش فتنه شامیان و پیروان معاویه راه چندانی باقی نمانده، گوش ندادند، ولی بعد که نتیجه حکمیت را دیدند از کار خود پشیمان شده و به اصطلاح توبه کردند، اما این بار در طرف تفریط قرار گرفتند و گفتند: قبول حکمیت کفر بود، چون حکم فقط از آن خدا است. ما از کفر خود توبه کردیم و باید علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نیز توبه کند.
داستان حکمیت
...


کلمات دیگر: