کلمه جو
صفحه اصلی

درباس

فرهنگ فارسی

شیردرنده، سگ گزنده
شیر درنده اسد یا سگ گزنده

لغت نامه دهخدا

درباس. [ دِ ] ( ع اِ ) شیر درنده. ( منتهی الارب ). اسد. ( اقرب الموارد ). || سگ گزنده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

درباس در متون کهن به معنای شیر ( سلطان جنگل ) است که بسیار قدرتمند وبا درایت و بسیار با تجربه و بی باک است در عین حال رئوف و مهربان ونماد قدرت و تنومندی و گذشت است


کلمات دیگر: