کلمه جو
صفحه اصلی

باوقوف

فرهنگ فارسی

آگاه و مطلع

لغت نامه دهخدا

باوقوف. [ وُ ] ( ص مرکب ) ( از: با + وقوف ) که وقوف دارد. وقوف دارنده. واقف. آگاه. مطلع.

پیشنهاد کاربران

کسی که تجربه دارد

قابل


کلمات دیگر: