حکمت خسروانی فلسفه و عرفان ایران باستان است که به اندیشمندان آن فرزانگان خسروانی یا خسروانیون گفته می شود. نامداران اندیشه ایران باستان و میراث داران آنها در دوره اسلامی به این فلسفه آوازه داشتند. حکمت خسروانی بعدها درفلسفه اشراق به دست سهروردی در پیوند با فلسفه اسلامی شناخته و نمایان شد.از تأثیر گرفتگان حکمت خسروانی می توان به جاماسب، فرشوشتر، فلوطین، بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج ،ابوسعید ابوالخیر و شهاب الدین سهروردی اشاره کرد.
فلسفه اشراق
شهاب الدین سهروردی
واژه خسروان به معنی شاهانه و ملکان است. خسروانیون به گفتهٔ فیلسوف ایرانی «شهاب الدین یحیی سهروردی»، عارفانی بودند که حقایق را پس از ادراک از راه کشف و شهود، به زبان راز و در پوشش «نور و ظلمت»، بیان کرده اند. شهاب الدین سهروردی، معرفت یا آگاهی این حکیمان را با عنوان های حکمت اشراق یا خمیرهٔ خسروانی و خود آنان را، «حکیم متأله»، بازمی شناساند. یعنی فلاسفه ای که با میزان عقل و شهود قلبی (عشق) به حقیقت می رسند. سهروردی، این گونه حکیمان (حکیم متأله) را در کتاب «المشارع و المکارمات»، این گونه می شناساند: «موقعی می توان او را حکیم متأله نامید که کالبد برای او، در حکم پیراهن باشد. هرگاه بخواهد، بدر آورد، رها کند و هر گاه بخواهد، به تن کند.»
به باور شهاب الدین سهروردی، این تصوفی را که بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج، ابوسعید ابوالخیر و ابوالعباس قصاب آملی، پیام آور آن بودند، میراث کهن یا یادمان کهن، حکمای خسروانی بوده است. این «خمیرهٔ خسروانی»، به گفتهٔ شهاب الدین سهروردی، از راه پیشوایان یاد شده به وی منتقل شده است.شهاب الدین سهروردی، زنجیره را تا «سرچشمه»، فراکشیده و دو تن از پیروان زرتشت، یعنی جاماسب و فرشادشور (فرشوشتر) را زیر همین عنوان، قرار داده است.
با توجه به این که جاماسب و فرشوشتر از نخستین کسانی بودند که به زرتشت گرویده بودند، بازگو نکردن نام «زرتشت» از سوی سهروردی را، می توان به دلایل جو حاکم بر اجتماع آن روز دانست یا این که با کشاندن زنجیرهٔ «خمیرهٔ خسروانی» به جاماسب و فرشوشتر و رابطهٔ آنان با زرتشت، شهاب الدین سهروردی نیازی به آوردن نام زرتشت به عنوان مظهر و سرچشمه دار حکمت خسروانی، نمی دانسته است. دکتر عبدالحسین زرین کوب، به درستی با توجه به پیوندی که سهروردی میان حکمت خسروانی و تصوف برقرار کرده است، زرتشت را «صوفی باستانی ایران»، شناخته است.
فلسفه اشراق
شهاب الدین سهروردی
واژه خسروان به معنی شاهانه و ملکان است. خسروانیون به گفتهٔ فیلسوف ایرانی «شهاب الدین یحیی سهروردی»، عارفانی بودند که حقایق را پس از ادراک از راه کشف و شهود، به زبان راز و در پوشش «نور و ظلمت»، بیان کرده اند. شهاب الدین سهروردی، معرفت یا آگاهی این حکیمان را با عنوان های حکمت اشراق یا خمیرهٔ خسروانی و خود آنان را، «حکیم متأله»، بازمی شناساند. یعنی فلاسفه ای که با میزان عقل و شهود قلبی (عشق) به حقیقت می رسند. سهروردی، این گونه حکیمان (حکیم متأله) را در کتاب «المشارع و المکارمات»، این گونه می شناساند: «موقعی می توان او را حکیم متأله نامید که کالبد برای او، در حکم پیراهن باشد. هرگاه بخواهد، بدر آورد، رها کند و هر گاه بخواهد، به تن کند.»
به باور شهاب الدین سهروردی، این تصوفی را که بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج، ابوسعید ابوالخیر و ابوالعباس قصاب آملی، پیام آور آن بودند، میراث کهن یا یادمان کهن، حکمای خسروانی بوده است. این «خمیرهٔ خسروانی»، به گفتهٔ شهاب الدین سهروردی، از راه پیشوایان یاد شده به وی منتقل شده است.شهاب الدین سهروردی، زنجیره را تا «سرچشمه»، فراکشیده و دو تن از پیروان زرتشت، یعنی جاماسب و فرشادشور (فرشوشتر) را زیر همین عنوان، قرار داده است.
با توجه به این که جاماسب و فرشوشتر از نخستین کسانی بودند که به زرتشت گرویده بودند، بازگو نکردن نام «زرتشت» از سوی سهروردی را، می توان به دلایل جو حاکم بر اجتماع آن روز دانست یا این که با کشاندن زنجیرهٔ «خمیرهٔ خسروانی» به جاماسب و فرشوشتر و رابطهٔ آنان با زرتشت، شهاب الدین سهروردی نیازی به آوردن نام زرتشت به عنوان مظهر و سرچشمه دار حکمت خسروانی، نمی دانسته است. دکتر عبدالحسین زرین کوب، به درستی با توجه به پیوندی که سهروردی میان حکمت خسروانی و تصوف برقرار کرده است، زرتشت را «صوفی باستانی ایران»، شناخته است.
wiki: حکمت خسروانی