کلمه جو
صفحه اصلی

پوست کن

فارسی به انگلیسی

flayer, fleecer


huller


flayer, fleecerh, uller, fleecer, huller

مترادف و متضاد

skinner (اسم)
گول زن، پوست فروش، قاطرچی، پوست کن

stripper (اسم)
پوست کن، کسی که رقص برهنه می کند

فرهنگ فارسی

( صفت )۱-کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات رابکندسلاخ . ۲- ( صفت ) دان. مغز از قشر جدا کرده .

لغت نامه دهخدا

پوست کن.[ ک َ ] ( نف مرکب ) سلاخ. کسی که در کشتارگاه از حیوان پوست کند. آنکه چرم از تن حیوانات کشته باز کند. || ( ن مف مرکب ) دانه مغز از قشر جدا کرده.

فرهنگ عمید

کسی که در کشتارگاه پوست حیوانات را می کَنَد، سلاخ.

فرهنگستان زبان و ادب

{debarker, barker} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] دستگاه جداکنندۀ پوست درخت یا گِرده بینه

واژه نامه بختیاریکا

ریتنا

جدول کلمات

سلاخ


کلمات دیگر: