کلمه جو
صفحه اصلی

مشروع


مترادف مشروع : حلال، روا، شرعی، قانونی، مجاز

متضاد مشروع : نامشروع

برابر پارسی : روا، دینی

فارسی به انگلیسی

lawful, legitimate


canonical, lawful, legal, legitimate

فارسی به عربی

شرعی , قانونی , موالی

عربی به فارسی

عمل تهوراميز , امرخطير , اقدام مهم , سرمايه گذاري , تشکيلا ت اقتصادي , مبادرت بکاري کردن , اقدام کردن , نقشه کشيدن , طرح ريزي کردن , برجسته بودن , پيش افکندن , پيش افکند , پرتاب کردن , طرح , نقشه , پروژه


مترادف و متضاد

حلال، روا، شرعی، قانونی، مجاز ≠ نامشروع


just (صفت)
درست، مقتضی، بجا، منصف، بامروت، منصفانه، مستحق، بی طرف، فریور، عادل، با عدالت، باانصاف، مشروع

rightful (صفت)
حقیقی، ذیحق، قانونی، محق، مشروع، دارای استحقاق

lawful (صفت)
مجاز، روا، قانونی، مشروع، حلال، داتایی، بربستی

loyal (صفت)
وفادار، صادق، ثابت، پا بر جا، وظیفه شناس، با وفا، امین، مشروع

legal (صفت)
شرعی، قانونی، حقوقی، مشروع

legitimate (صفت)
درست، قانونی، مشروع، برحق، حلال زاده

licit (صفت)
مجاز، روا، حراجی، قانونی، مشروع، حلال

فرهنگ فارسی

آنچه مطابق شرع باشدوشرع آنرا رواوجایزبداند
( اسم ) آنچه موافق شرع باشد چیزی که طبق شرع جایز باشد .

آنچه از مشروعیت برخوردار باشد


فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) جایز، روا، سازگار یا مطابق با شرع ، شرعی .

لغت نامه دهخدا

مشروع. [ م َ ] ( ع ص ) آغازکرده شده. ( ناظم الاطباء ). || روا و جایز و مطابق شرع ، موافق شرع. ( ناظم الاطباء ). راست و درست و آنچه شرع روا دارد. ( از اقرب الموارد ). ما اظهره الشرع من غیر ندب و لا ایجاب. ( تعریفات ). آنچه که بر طبق احکام شرع مجاز باشد. قانونی ، مقابل ممنوع و نامشروع : متابعت هوا سنت متبوع و ضایع گردانیدن احکام خرد طریق مشروع. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 56 ). || ( اِ ) یک قسم پارچه آمیخته از ابریشم و پنبه که نمازگزاردن با آن روا و جایز است. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

آنچه مطابق شرع باشد و شرع آن را روا و جایز بداند.

فرهنگستان زبان و ادب

{legitimate} [جامعه شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] آنچه از مشروعیت برخوردار باشد

پیشنهاد کاربران

دادوند = پایبند به قانون، بهنجار قانونی
پسوند "وند" نشانگر پیوند و پایبندی و تعلق است. مانند شهروند

در پارسی " داتیک ، روا " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو . "

مشروع وغیرمشروع


کلمات دیگر: