کلمه جو
صفحه اصلی

خوش نشین

فارسی به انگلیسی

colonizer, new settler


مترادف و متضاد

colonizer (اسم)
خوش نشین

newcomer (اسم)
خوش نشین، تازه وارد، نوایند

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه در هر جا خوشش آید بنشیند و اقامت گزیند . ۲ - آن عده از سکن. ده که نه مالک بشمار میروند نه زارع سهم بر . ۳ - ایلی که نیمه قاپو شده باشد .
کسی که راحت نشسته و جای بسیاری را متصرف شده . کسی که هر جا او را خوش آید همان جا ساکن شود .

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (ص فا. ) ۱ - آن که در هر جا خوشش آید بنشیند و اقامت گزیند. ۲ - در اصطلاح کشاورزی آن عده از اهالی ده که نه مالک به حساب آیند و نه زارع . ۳ - به مستأجر نیز اصطلاحاً خوش نشین می گویند.

لغت نامه دهخدا

خوش نشین. [ خوَش ْ / خُش ْ ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که راحت نشسته و جای بسیاری را متصرف شده. ( ناظم الاطباء ). کسی که هر جا او را خوش آید همان جا ساکن شود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
حضور حریفان بس خوش نشین
به تخصیص صدر اخص صدر دین.
نزاری قهستانی ( دستورنامه چ روسیه ص 2 ).
من نه آن نقشم که هر ساعت نگینی خوش کنم
چون نسیم خوش نشین هر دم زمینی خوش کنم.
ظهوری ( از آنندراج ).
تا بحسن خوش نشین او شود جایی دچار
نیست چون آب روان یکجا قرار آئینه را.
صائب ( از آنندراج ).
صراحی بود کودک خوش نشین
ندارد چسان گریه در آستین.
ملاطغرا ( از آنندراج ).
|| نورسیده. تازه آمده. || بیگانه و اجنبی و غریب در میانه مردم بومی. ( ناظم الاطباء ). شخصی را گویند که در شهر یا دهی برای خود معاش کند. خوشباش. ( از آنندراج ). آنکه درده منزل دارد ولی جزء بنه بندی نباشد و کشت و زرع نکند از اینرو از ادای مالیات و عوارض ده معاف است. ( یادداشت مؤلف ). || اجاره نشین. مستأجر ( درتداول مردم قزوین ).
- امثال :
اجاره نشین خوش نشین است ؛ یعنی هر وقت که خواست خانه دیگر می گیرد و تغییر مکان می دهد.

فرهنگ عمید

۱. ویژگی کسی که از هرجا خوشش بیاید در آنجا اقامت می کند یا می نشیند.
۲. [منسوخ] ویژگی کارگر کشاورزی که زمین و خانه ندارد، آفتاب نشین.

دانشنامه عمومی

خوش نشین ها روستاییان بی زمین هستند و جزو جمعیت روستایی بشمار نمی آیند.
در روستاهای ایران کسانی می زیستند که نه مالک زمین و نه اجاره دار بودند. این دسته یک قشر اجتماعی خاص را تشکیل می دادند که خوش نشین نامیده می شدند. نامگذاری خوش نشین بر مبنای این واقعیت صورت گرفته بود که گفته می شد آن هایی که نه زمینی را زیر کشت می برند و نه مالک آن هستند، زندگی آسوده تری دارند، زیرا لازم نیست نگران دشواری های معمول کار کشاورزی باشند. در خراسان اصطلاح آفتاب نشین بجای خوش نشین رایج بود. خوش نشین آن دسته از ساکنان روستاها هستند که نه زمین دار هستند و نه زمینی در اجاره دارند و نه با سهم بری از محصولی که می کارند معاش خود را تأمین می کنند.
خوش نشین به معنای روستایی فاقد زمین یا نسق (حق استفاده از زمین) است که صرفاً کاری غیر کشاورزی یا کارگری کشاورزی می کرد و بنابر تعریف هرچند چندین نسل در یک روستا ساکن می ماند، باز هم اقامت او فرزندان وی به نوعی موقت قلمداد می شد.
خوش نشین ها به فعالیت های گوناگونی مانند چوپانی، دشتبانی، بنایی، نجاری، بقالی، معامله گری، دست فروشی و کارگری تأمین معاش کنند. خوش نشین های روستایی ممکن است از زمین دیم که در اطراف آبادی به مقدار زیادی وجود دارد، کشت و زرع کنند ولی زمین آبی ندارند یعنی حق آب ندارند.خوش نشین ها می توانند زراعت دیم داشته باشند. در مناطق روستایی سبزوار، اراضی وسیعی در اطراف دهکده ها وجود دارد که به صورت دیم به کشت هندوانه اختصاص دارد. در چنین شرایطی، خوش نشینان روستایی هم حق دارند در اراضی مشاء، که متعلق به کل آبادی است، کار کرده و از آن بهره ببرند.

پیشنهاد کاربران

کسی که به صورت موقت در جایی اسکان دارد در زبان ملکی گالی بشکرد


کلمات دیگر: