کلمه جو
صفحه اصلی

اصفاد

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - بند سخت برنهادن . ۲ - عطا دادن .

لغت نامه دهخدا

اصفاد. [ اِ ] ( ع مص ) بستن. محکم کردن. ( از قطر المحیط ). محکم کردن و قید نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). بند سخت برنهادن. ( آنندراج ).سخت بند برنهادن. ( لغت خطی ). || اصفاد کسی را؛ بخشیدن وی را مالی یا بنده ای. ( از قطر المحیط ). عطا دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). مال یا برده بخشیدن کسی را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

اصفاد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ صِفاد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ صفاد، بمعنی بندیا قید یا غل. ( قطر المحیط ). زنجیرها و قیدها. ( غیاث ). بندها که بر پای نهند. ( لغت خطی ). دوالها و زنجیرها که به آن اسیر را بندند. ( آنندراج ) :
نک شیاطین کسب و خدمت میکنند
دیگران بسته به اصفادند و بند.
مولوی.
و رجوع به صفاد شود. || ج ِ صَفَد، بمعنی عطا و وثاق. ( قطر المحیط ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 64 ). بخششها. ( از لطایف و منتخب ) ( غیاث ). و رجوع به صفد شود.

اصفاد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صِفاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ صفاد، بمعنی بندیا قید یا غل . (قطر المحیط). زنجیرها و قیدها. (غیاث ). بندها که بر پای نهند. (لغت خطی ). دوالها و زنجیرها که به آن اسیر را بندند. (آنندراج ) :
نک شیاطین کسب و خدمت میکنند
دیگران بسته به اصفادند و بند.

مولوی .


و رجوع به صفاد شود. || ج ِ صَفَد، بمعنی عطا و وثاق . (قطر المحیط) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 64). بخششها. (از لطایف و منتخب ) (غیاث ). و رجوع به صفد شود.

اصفاد. [ اِ ] (ع مص ) بستن . محکم کردن . (از قطر المحیط). محکم کردن و قید نمودن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بند سخت برنهادن . (آنندراج ).سخت بند برنهادن . (لغت خطی ). || اصفاد کسی را؛ بخشیدن وی را مالی یا بنده ای . (از قطر المحیط). عطا دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). مال یا برده بخشیدن کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. بند کردن، کسی را زندانی کردن.
۲. عطا دادن، بخشیدن چیزی به کسی.

پیشنهاد کاربران

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد.
مثال اول:
کلمه جدید:اصفاد به معنی غل ها و زنجیر ها.
کلمه اشنا:اَسباب.
ارتباط سازی:برای عده ای از مسافرین اسباب سفر فقط اَصفادند ( اسباب اصفادند )
توضیح :آنقدر چیزی همراه خود می برد که خود و دیگران را به مشقت و زحمت می اندازد در صورتی که شاید یکبار هم از بعضی انها استفاده نکند.
مثال دوم:
کلمه جدید:اصفاد به معنی غل ها و زنجیر ها.
کلمه اشنا:اَسفار به معنای کتاب های بزرگ، تورات.
ارتباط سازی::برای عده ای از افراد اسفار اصفادند.
توضیح:مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا. . ( سوره الجمعة آیه 5 )
ﻭﺻﻒ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭﺍﺯﮔﻮﺷﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮﻳﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ] ﺣﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ. . .
عدم استفاده از کتاب ها برای بعضی خانواده، کتاب ها فقط غل و زنجیر و دست و پاگیر شدند.

در ضمن اصفادجمع صِفاد است که برای یادسپاری آسان تر این کلمه هم می توان از همین روش استفاده کرد.
کلمه جدید:صِفاد به معنی غل و زنجیر .
کلمه اشنا:صِفات.
ارتباط سازی:از شخص عاشقی پرسیده اند چرا فقط این دختر ، فرد دیگری انتخاب کن و خودت را خلاص کن. پاسخ داد، چه می گویید، صفات او صفاد من شده اند.

إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالأَْصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الأَْشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ
خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی، و عطایت را در میان مردم از من بازداری، و بر رسواییهایم دیدگان بندگانت را بگشایی،
وَ أَمَرْتَ بِی إلَی النَّارِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الأَْبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ و مرا به سوی دوزخ فرمان دهی، و بین من و نیکان پرده گردی ( حائل گردی ) ، امیدم را از تو نخواهم برید، ( از دعای ابوحمزه ثمالی )



کلمات دیگر: