مترادف مدخل : پیش گفتار، دیباچه، مقدمه ، ورودی ، ورود، دخول ، مداخل، درآمد، عایدی ، مورد، سرواژه، باب، در
متضاد مدخل : موخره، خروجی، خروج، مخارج، هزینه
entrance, [ext.] prelude
access, door, entrance, entry, gate, gateway, headword, intake, listing, mouth, threshold
درون رفت , وروديه , اجازه ورود , حق ورود , دروازه ء دخول , ورود , مدخل , بار , درب مدخل , اغاز() مدهوش کردن , دربيهوشي ياغش انداختن , ازخودبيخودکردن , زيادشيفته کردن , کريدور , تالا ر ورودي
پیشگفتار، دیباچه، مقدمه ≠ موخره
۱. پیشگفتار، دیباچه، مقدمه ≠ موخره
۲. ورودی ≠ خروجی
۳. ورود، دخول ≠ خروج
۴. مداخل، درآمد، عایدی ≠ مخارج، هزینه
۵. مورد
۶. سرواژه
۷. باب، در
هریک از واحدهای موجود در واژگان متـ . مدخل واژگانی
(مَ خَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - راه داخل شدن . ج . مداخل . 2 - محل درآمد.
(مُ خِ) [ ع . ] (اِفا.) داخل کننده ، درآورنده .
عثمان مختاری (از فرهنگ فارسی معین ).
سعدی .
مدخل . [ م ِ خ َ ] (ع اِ) کلید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مفتاح . (ناظم الاطباء).
رودکی .
رودکی .
کریمی سمرقندی .
عثمان مختاری (از فرهنگ فارسی معین ).
سوزنی .
مدخل . [ م ُ خ ِ ] (ع ص ) آنکه داخل می کند و درمی آورد و درج می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادخال . رجوع به ادخال شود.
مدخل . [ م ُ دَخ ْ خ َ ] (ع اِ) موضع دخول و درآمد. (ناظم الاطباء). جای درآمدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). || شبه غار که در آن داخل شوند. (از متن اللغة).
مدخل . [ م ُدَخ ْ خ ِ ] (ع ص ) آنکه داخل می گردد. (ناظم الاطباء).
۱. جای داخل شدن؛ راه دخول.
۲. کلمهای در فرهنگ، دایرةالمعارف، لغتنامه، و مانند آن که تعریف و توضیحاتی برای آن داده میشود.
۳. درآمد.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] دخالت؛ اثرگذاری.
۵. (اسم مصدر) [قدیمی] اعتراض؛ خرده؛ ایراد: ◻︎ خواهی که رستگار شوی راستکار باش / تا عیبجوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲: ۶۸۰).
۱. خسیس.
۲. (اسم، صفت) ناکس؛ لئیم.