چیزی که درظرف گذاشته شده ( اسم ) آنچه که در ظرف نهند یا ریزند .
فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) چیزی که در ظرف گذاشته شده ، محتوای ظرف .
لغت نامه دهخدا
مظروف. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) آنچه که در ظرف جای گیرد. ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ). بار. بارگیر. محتوی ظرف. آنچه در خنور باشد. آنچه در ظرف باشد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ عمید
چیزی که در ظرف گذاشته شده.
پیشنهاد کاربران
این واژه عربی است و پارسی آن این است: ناواخ ( کردی: ناواخن )
در پارسی " گنجان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
ظرفیت: گنجایش. مظروف: گنجانده. ظرف: گنجاننده. ( آنچه که چیزهای دیگر را در خود می گنجاند )