مترادف بی نظمی : آنارشی، نابسامانی، هرج ومرج
متضاد بی نظمی : انتظام
برابر پارسی : نا به سامانی
disorder, confusion
anarchy, clutter, disarray, disorder, disorderliness, disorganization
آنارشی، نابسامانی، هرجومرج ≠ انتظام
[شیمی] انحراف از ساختار منظم در اشغال مواضع شبکه در بلوری که بیشتر از یک عنصر دارد [فیزیک] هرگونه انحراف از آرایش منظم اجزای سازندۀ خانک واحد در بلور
(پیشنهاد کاربران) بیرایگی.
نا به سامان