( صفت ) ۱ - در شکل و هیئت مانند اژدها. ۲ - دارای نقش اژدها ( درفش رایت ) .
اژدها پیکر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اژدهاپیکر. [ اَ دَ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) که در شکل و هیئت مانند اژدها باشد :
شنودند کآنجا یکی مهترست
پر از هول شاه اژدهاپیکرست.
بباید بدین داستان داوری.
بدان اژدهاپیکر دیوزاد.
درفشش ببین اژدهاپیکر است
بر آن نیزه بر، شیر زرین سر است.
شنودند کآنجا یکی مهترست
پر از هول شاه اژدهاپیکرست.
فردوسی.
تو شاهی و گر اژدهاپیکری بباید بدین داستان داوری.
فردوسی.
به طَمْعِ بزرگیم بدْهی ببادبدان اژدهاپیکر دیوزاد.
اسدی.
|| که نقش اژدها دارد : درفشش ببین اژدهاپیکر است
بر آن نیزه بر، شیر زرین سر است.
فردوسی.
پیشنهاد کاربران
دارای نقش اژدها/تنومند و ترسناک
اژدها پیکر: اژدها وار.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۶۴ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۶۴ ) .
در شکل و هیئت اژدها ، دارای نقش اژدها ، همچون اژدها هول انگیز و ترسناک 🐿🐿
کلمات دیگر: