کلمه جو
صفحه اصلی

مسلما


مترادف مسلما : البته، بی شبهه، به یقین، بدون شک، بی شک، حتما، قطع

برابر پارسی : بی چون و چرا | ( مسلماً ) بی گمان

فارسی به انگلیسی

certainly, indisputably, undoubtedly, admittedly, absolutely, definitively, indubitably, naturally, of course, sure

certainly, undoubtedly


admittedly, absolutely, certainly, definitively, indubitably, naturally, of course, sure


فارسی به عربی

بالتاکید

مترادف و متضاد

indisputable (صفت)
بی چون و چرا، مسلما، بطور مسلم، بی گفتگو، بطور غیر قابل بهی

undoubtedly (قید)
مسلما

surely (قید)
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب

فرهنگ فارسی

قطعایقینا محققا : مسلما فردا خواهد آمد .
حتما

فرهنگ معین

( مسلماً ) (مُ سَ لَّ مَنْ ) [ ع . ] (ق . ) قطعاً، یقیناً، محققاً.

لغت نامه دهخدا

( مسلماً ) مسلماً. [ م ُ س َل ْ ل َ مَن ْ ] ( ع ق ) محققاً.یقیناً. حتماً. ( ناظم الاطباء ). قطعاً. بطور مسلم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُسْلِماً: تسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست)
معنی یَزِیدَنَّ: مسلماً می افزاید
معنی یَکُوناً: مسلماً باشد ( در عبارت "وَلَیَکُوناً مِّنَ ﭐلصَّاغِرِینَ " برای سهولت تلفظ جایگزین "یَکُونَنَّ "شده)
معنی نَتَّخِذَنَّ: حتماً می گیریم (عبارت "لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِداً "یعنی :مسلّماً مسجدی بر روی [جایگاه] آنان بنا خواهیم کرد)
معنی یَبْلُوَنَّکُمُ: مسلماً شما را آزمایش می کند(میم آخر آن به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
ریشه کلمه:
سلم (۱۴۰ بار)

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
یَواکِم، بوئیت، یوزیم ( اوستایی )
ژوئیت ( اوستایی: چوئیت )
اَپیگومان، ایوَر ( پهلوی )
یَستیام ( سنسکریت: یَتسَتیَم )
اَوَسیَم ( سنسکریت )
نیژیت ( سنسکریت: نیسچیتَ )

بی گمان

در پارسی " تاشتکی " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

معنی مُسْلِماً: تسلیم کننده ( مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده ( کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست )

قطعا_صد در صد

هر آیینه

بالقطع

محققا

بی هیچ تردیدی

بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.

علی الیقین ؛ به طور یقین. یقیناً و حتماً :
یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه
قبول دولت عالی علی الیقین دارد.
امیرمعزی.


کلمات دیگر: