تعبیری است که برای بزرگداشت زنی بکار برند .
خانم خانما
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خانم خانما. [ ن ُ ن ُ ] ( اِ مرکب ) مخفف خانم خانمها.
پیشنهاد کاربران
در زمان قدیم؛پادشاهان، زن های زیادی اختیار می کردند و به بهترین زن که از لحاظ زیبارُویی، رهبری و. . . از دیگران، سَرتَر و آس تر بود؛ لقب خانم خانما رو بِهِش نسبت می دادند، چون سوگلی پادشاه و بانوی نخست ( اول ) دربار به شمار می رفت و سَروَر بقیه خانم ها بود.
این اصطلاح امروزه مجاز از :
ماهرُخ، زیبارُو، خوشچهره، خوشگِل، رَعنا، خوش اندام، خوشمَل! - نازنین، دلرُبا، دلارام
این اصطلاح امروزه مجاز از :
ماهرُخ، زیبارُو، خوشچهره، خوشگِل، رَعنا، خوش اندام، خوشمَل! - نازنین، دلرُبا، دلارام
کلمات دیگر: