کلمه جو
صفحه اصلی

شیمبل

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> شیمبل
جاسازی کردن، مخفی کردن

دانشنامه عمومی

سرهم کردن جفت و جور کردن خراب کردن نابود کردن


پیشنهاد کاربران

شیمبَل - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری )
معنی: جاسازی و مخفی کردن، ناپدید و غیب کردن، پنهان کردن و پوشاندن چیزی، چال کردن!

نمونه: داداش پولامو شیمبَل ( پنهون ) کردم تا کسی پیدا نکنه!
داداش نمیخواد راسته بزنی، شیمبل ( چال ) کن بریم!


کلمات دیگر: