کلمه جو
صفحه اصلی

مردود


مترادف مردود : ردشده، رفوزه، ناموفق ، متروک، مطرود، منفور، وازده ، ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول

متضاد مردود : قبول، مقبول، پذیرفتنی

برابر پارسی : ردشده، پذیرفته نشده، واخورده، بازمانده

فارسی به انگلیسی

rejected, banned, cursed, bankrupt

rejected, banned


bankrupt


مترادف و متضاد

anathematized (صفت)
ملعون، مردود

reprobate (صفت)
بد اخلاق، فاسد، مردود، هرزه

castaway (صفت)
مردود، رانده

offcast (صفت)
مردود

ردشده، رفوزه، ناموفق ≠ قبول


۱. ردشده، رفوزه، ناموفق ≠ قبول
۲. متروک، مطرود، منفور، وازده ≠ مقبول
۳. ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول ≠ پذیرفتنی، مقبول


فرهنگ فارسی

ردشده، بازگشته، بازگردانیده شده
( اسم ) ۱- بازگردانیده . ۲- رد شده مطرود . ۳- در امتحان توفیق نیافتن جمع : مردودین .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) رد شده ، طرد شده .

لغت نامه دهخدا

مردود. [م َ ] ( ع ص ) ردشده. بازگردانیده شده. برگردانده. مرجوع. بازگشت داده شده. || رانده. ( دستورالاخوان ). مطرود. طردشده. نامقبول. واخورده :
مردود خلق باشد مقبول ذوالمنن.
قاآنی.
- مردود آمدن ؛ مطرود آمدن. طرد شدن. رانده شدن :
کو زنده ای که هرگز از بهر نفس کشتن
مردود خلق آمد رسوای مرد و زن شد.
عطار.
|| لعین. ( منتهی الارب ). ملعون. رجوع به معنی قبلی شود. || پس انداخته شده. ( ناظم الاطباء ). منسوخ و متروک : اقوال پسندیده مدروس گشته و راستی مهجور و مردود. ( کلیله و دمنه ). که از امت به امت رسید و مردود نگشت. ( کلیله و دمنه ). || محروم شده ( ناظم الاطباء ). رفوزه. درامتحان توفیق نیافته. قبول نشده.
- مردود شدن ؛ پذیرفته نشدن. قبول نشدن.
|| آنکه مدت سفر وی دراز شده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آنکه مدت عزوبت وی به طول انجامیده باشد. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بازگردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). ردّ. رَدَّة. مَرَدّ. ( از متن اللغة ). رجوع به رد شود.

فرهنگ عمید

ردشده، غیرقابل قبول.

فرهنگ فارسی ساره

افتاده


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَرْدُودٍ: دفع شدنی - برگشتنی - دفع شده - برگردانده شده
ریشه کلمه:
ردد (۵۹ بار)

جدول کلمات

رد

پیشنهاد کاربران

راسِب

در پارسی " مولیده " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .

ردشده، رفوزه، ناموفق، متروک، مطرود، منفور، وازده، ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول


کلمات دیگر: