کلمه جو
صفحه اصلی

امهق

فرهنگ فارسی

سخت سپید همچو آهک که بهیچ سرخی آمیزش ندارد و تابان و براق نباشد .

لغت نامه دهخدا

امهق. [ اَ هََ ] ( ع ص ) سخت سپید همچو آهک که بهیچ سرخی آمیزش ندارد و تابان و براق نباشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بسیار سفید که بسرخی آمیخته نباشدو تابندگی نداشته باشد و مثل گچ و مانند آن باشد. ( از اقرب الموارد ). سپیدی گچ رنگ. ( مهذب الاسماء ). سخت سپید. ( آنندراج ). سفید مات . مؤنث آن مهقاء و ج ، مُهْق. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: