کلمه جو
صفحه اصلی

امیر امیران

فرهنگ فارسی

(اسم ) امیری که بر دیگران ریاست دارد ملک الامرائ (سلجوقیان ).
لقب عمر بن محمد نصره الدین اتابک پهلوان از سلجوقیان .

لغت نامه دهخدا

امیر امیران. [ اَ رِ اَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امیرالامراء. امیرامرا: و عنده اینانج محمود و امیر امیران عمر کانت امهما فی الری. ( اخبار الدولة السلجوقیه ص 173 ). بر کنار رود دیهی بود که خندان می گفتند و باج می ستاندند از جهت امیر امیران [ جستان ابراهیم ] و او از ملوک دیلمستان بود. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 5 ).

امیر امیران. [ اَ رِ اَ ] ( اِخ ) لقب عمربن محمد نصرةالدین اتابک پهلوان از سلجوقیان. ( از اخبار الدولة السلجوقیه ) و لقب جستان ابراهیم از ملوک دیلمستان بود. ( از سفرنامه ناصرخسرو ص 5 ).رجوع به امیر امیران ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شود.

امیر امیران . [ اَ رِ اَ ] (اِخ ) لقب عمربن محمد نصرةالدین اتابک پهلوان از سلجوقیان . (از اخبار الدولة السلجوقیه ) و لقب جستان ابراهیم از ملوک دیلمستان بود. (از سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 5).رجوع به امیر امیران (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شود.


امیر امیران . [ اَ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امیرالامراء. امیرامرا: و عنده اینانج محمود و امیر امیران عمر کانت امهما فی الری . (اخبار الدولة السلجوقیه ص 173). بر کنار رود دیهی بود که خندان می گفتند و باج می ستاندند از جهت امیر امیران [ جستان ابراهیم ] و او از ملوک دیلمستان بود. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 5).



کلمات دیگر: