نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصر. روم .
اغسطوس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اغسطوس . [ اَ غ َ ] (معرب ، ص ) لاتینی ، بمعنی عالی ، عظیم و مقدس . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
اغسطوس. [ اَ غ َ ] ( معرب ، ص ) لاتینی ، بمعنی عالی ، عظیم و مقدس. ( از حاشیه برهان چ معین ).
اغسطوس. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصره روم ، او را از آن جهت قیصر گفتند که مادرش بوقت ولادت بمرد، شکمش را بشکافتند و او را برآوردند و بزبان رومی اینچنین شخصی را قیصر خوانند و گویند عیسی ( ع ) در زمان اوبوجود آمد. و بسقوط سین اول بر وزن قربوس هم بنظر آمده است. ( آنندراج ) ( برهان ) ( هفت قلزم ). لقب اکتاویانوس و همه امپراطوران بعدی. ( حاشیه برهان چ معین ).
اغسطوس. [ اَ غ َ ] ( اِخ ) نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصره روم ، او را از آن جهت قیصر گفتند که مادرش بوقت ولادت بمرد، شکمش را بشکافتند و او را برآوردند و بزبان رومی اینچنین شخصی را قیصر خوانند و گویند عیسی ( ع ) در زمان اوبوجود آمد. و بسقوط سین اول بر وزن قربوس هم بنظر آمده است. ( آنندراج ) ( برهان ) ( هفت قلزم ). لقب اکتاویانوس و همه امپراطوران بعدی. ( حاشیه برهان چ معین ).
اغسطوس . [ اَ غ َ ] (اِخ ) نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصره ٔ روم ، او را از آن جهت قیصر گفتند که مادرش بوقت ولادت بمرد، شکمش را بشکافتند و او را برآوردند و بزبان رومی اینچنین شخصی را قیصر خوانند و گویند عیسی (ع ) در زمان اوبوجود آمد. و بسقوط سین اول بر وزن قربوس هم بنظر آمده است . (آنندراج ) (برهان ) (هفت قلزم ). لقب اکتاویانوس و همه ٔ امپراطوران بعدی . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کلمات دیگر: