کلمه جو
صفحه اصلی

ملاخه

فرهنگ فارسی

بی مزه گردیدن . بی طعم و بی مزه گردیدن

لغت نامه دهخدا

( ملاخة ) ملاخة. [ م َ خ َ ] ( ع مص )بی مزه گردیدن. ( منتهی الارب ). متغیر و مزه برگشته شدن طعام. ( آنندراج ). بی طعم و بی مزه گردیدن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بازماندن گشن از گشنی. مُلوخ. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

ملاخة. [ م َ خ َ ] (ع مص )بی مزه گردیدن . (منتهی الارب ). متغیر و مزه برگشته شدن طعام . (آنندراج ). بی طعم و بی مزه گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بازماندن گشن از گشنی . مُلوخ . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: