کلمه جو
صفحه اصلی

اغجی

فرهنگ فارسی

امیر ابو الحسن علی بن الیاس بخارایی از امرا و شعرای دوره سامانی است .

لغت نامه دهخدا

اغجی. [ ] ( اِ ) این کلمه ترکیست و بمعنی حاجب و خاصه پادشاه باشد که وسیله رسانیدن مطالب و رسایل پادشاهانست به اعیان دولت ، چنانکه در تاریخ بیهقی کراراً به این معنی آمده و ظاهراًیکی از مصطلحات بسیار متداول دربار ایران در قرن چهارم و پنجم بوده است. ( احوال و اشعار رودکی ص 516 ).

اغجی. [ ] ( اِخ ) امیر ابوالحسن علی بن الیاس بخارایی از امرا و شعرای دوره سامانی است. مؤلف احوال و اشعار رودکی آرد: این کلمه را در کتب فارسی اغاجی و آغاجی و آغاچی و آغچی و اغچی و اغاچی و آغجی و اغچی و حتی بخطا اعاجی هم ضبط کرده اند و صاحب مجمعالفصحاء تحریفی دیگر روا داشته ، یک جا آغاجی بخارایی و جای دیگر ابوالحسن اعجمی کرده و دو نفر دانسته است. ظاهراً این کلمه ترکی است و بمعنی حاجب و خاصه پادشاه باشدکه وسیله رسانیدن مطالب و رسائل پادشاهانست به اعیان دولت ، چنانکه در تاریخ بیهقی کراراً به این معنی آمده و ظاهراً یکی از مصطلحات بسیار متداول دربار ایران در قرن چهارم و پنجم بوده است. این ابوالحسن اغاجی از امرای دربار سامانیان بود و با نوح بن منصور هفتمین پادشاه سامانی که از 366 تا 387 هَ. ق. شهریاری کرد، معاصر بود. پس بطور قطع در وقت جلوس این پادشاه 366 هَ. ق. زنده بوده و 37 سال پس از رحلت رودکی زیسته است. وی رودکی را در پیری درک کرده است. تذکره نویسان در حق وی قائل شده اند که در زمان سامانیان حکمرانی و امارت کرمان داشت ولی در کتب تاریخ از چنین امیری نام نبرده اند و ظن غالب آنست که وی را بجهت تشابه در اسم با ابوعلی محمدبن الیاس سعدی سمرقندی که درسال 315 هَ. ق. بر کرمان استیلا یافت و از سرهنگان آل سامان بود، اشتباه کرده اند. زیرا حمداﷲ مستوفی درتاریخ گزیده ابوعلی محمدبن الیاس را بخطا علی بن الیاس ضبط کرده و تذکره نویسان این اسم محرف را ابوالحسن علی بن الیاس اغجی شاعر دانسته اند که در سال 315 هَ. ق. ظاهراً جوانی نوخاسته بود زیرا که تا پنجاه و یک سال پس از آن آثار او پیداست و بهمین جهت او را امیر کرمان دانستن خطاست و نیز او را ممدوح دقیقی دانستن چنانکه تذکره نویسان گفته اند، اشتباه است ، زیرا دقیقی از شعرای دربار چغانیان بود و بعید می نماید که امرای سامانیان را بستاید، علاوه بر این در آنچه از اشعار دقیقی مانده اسمی از این امیر نیست. ظاهراً این امیر مردی شجاع و شیرین سخن بوده و شعر پارسی و تازی نیکو می سروده است. چنانکه ثعالبی در «التتمة الیتیمه »ذیل «یتیمةالدهر» خود ترجمه حالی از او آورده و گوید: «معروفترین شعرای پارسی بوده و دیوان او در خراسان متداول است ». اما از اشعار وی جز چندین بیت پراکنده در فرهنگها بجای نمانده است. ( از احوال و اشعار رودکی ص 516 ). و رجوع به آغاجی در همین لغت نامه شود.

اغجی . [ ] (اِ) این کلمه ترکیست و بمعنی حاجب و خاصه ٔ پادشاه باشد که وسیله ٔ رسانیدن مطالب و رسایل پادشاهانست به اعیان دولت ، چنانکه در تاریخ بیهقی کراراً به این معنی آمده و ظاهراًیکی از مصطلحات بسیار متداول دربار ایران در قرن چهارم و پنجم بوده است . (احوال و اشعار رودکی ص 516).


اغجی . [ ] (اِخ ) امیر ابوالحسن علی بن الیاس بخارایی از امرا و شعرای دوره ٔ سامانی است . مؤلف احوال و اشعار رودکی آرد: این کلمه را در کتب فارسی اغاجی و آغاجی و آغاچی و آغچی و اغچی و اغاچی و آغجی و اغچی و حتی بخطا اعاجی هم ضبط کرده اند و صاحب مجمعالفصحاء تحریفی دیگر روا داشته ، یک جا آغاجی بخارایی و جای دیگر ابوالحسن اعجمی کرده و دو نفر دانسته است . ظاهراً این کلمه ترکی است و بمعنی حاجب و خاصه ٔ پادشاه باشدکه وسیله ٔ رسانیدن مطالب و رسائل پادشاهانست به اعیان دولت ، چنانکه در تاریخ بیهقی کراراً به این معنی آمده و ظاهراً یکی از مصطلحات بسیار متداول دربار ایران در قرن چهارم و پنجم بوده است . این ابوالحسن اغاجی از امرای دربار سامانیان بود و با نوح بن منصور هفتمین پادشاه سامانی که از 366 تا 387 هَ . ق . شهریاری کرد، معاصر بود. پس بطور قطع در وقت جلوس این پادشاه 366 هَ . ق . زنده بوده و 37 سال پس از رحلت رودکی زیسته است . وی رودکی را در پیری درک کرده است . تذکره نویسان در حق وی قائل شده اند که در زمان سامانیان حکمرانی و امارت کرمان داشت ولی در کتب تاریخ از چنین امیری نام نبرده اند و ظن غالب آنست که وی را بجهت تشابه در اسم با ابوعلی محمدبن الیاس سعدی سمرقندی که درسال 315 هَ . ق . بر کرمان استیلا یافت و از سرهنگان آل سامان بود، اشتباه کرده اند. زیرا حمداﷲ مستوفی درتاریخ گزیده ابوعلی محمدبن الیاس را بخطا علی بن الیاس ضبط کرده و تذکره نویسان این اسم محرف را ابوالحسن علی بن الیاس اغجی شاعر دانسته اند که در سال 315 هَ . ق . ظاهراً جوانی نوخاسته بود زیرا که تا پنجاه و یک سال پس از آن آثار او پیداست و بهمین جهت او را امیر کرمان دانستن خطاست و نیز او را ممدوح دقیقی دانستن چنانکه تذکره نویسان گفته اند، اشتباه است ، زیرا دقیقی از شعرای دربار چغانیان بود و بعید می نماید که امرای سامانیان را بستاید، علاوه بر این در آنچه از اشعار دقیقی مانده اسمی از این امیر نیست . ظاهراً این امیر مردی شجاع و شیرین سخن بوده و شعر پارسی و تازی نیکو می سروده است . چنانکه ثعالبی در «التتمة الیتیمه »ذیل «یتیمةالدهر» خود ترجمه ٔ حالی از او آورده و گوید: «معروفترین شعرای پارسی بوده و دیوان او در خراسان متداول است ». اما از اشعار وی جز چندین بیت پراکنده در فرهنگها بجای نمانده است . (از احوال و اشعار رودکی ص 516). و رجوع به آغاجی در همین لغت نامه شود.



کلمات دیگر: