کلمه جو
صفحه اصلی

اغضان

فرهنگ فارسی

پیوسته باریدن . پیوسته باران باریدن

لغت نامه دهخدا

اغضان. [ اِ ] ( ع مص ) پیوسته باریدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پیوسته باران باریدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ). مدام باریدن آسمان : اغضنت السماء؛ دام مطرها. ( از اقرب الموارد ). || پیوسته شدن تب و برجای بودن آن : اغضنت علیه الحمی ؛ دامت و الّحت. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: