کلمه جو
صفحه اصلی

گل کشتی

فرهنگ فارسی

منظومه ایست اثر میرنجات شامل اصطلاحات کشتی گیری .

لغت نامه دهخدا

گل کشتی. [ گ ُ ل ِ ک ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی که پهلوانی به اراده کشتی نزد پهلوانی دیگر فرستد و این رسم در ولایت شایع است. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
نیست خورشید که در چرخ درافتاده بچرخ
گل کشتی است که تیغ نگهت داده بچرخ.
میرنجات ( از آنندراج ).
رجوع به گل جنگ شود.

دانشنامه آزاد فارسی

گُل کُشتی
اصطلاحی در ورزش باستانی. اشعار و عباراتی است که پیش از مسابقۀ دو کشتی گیر با یکدیگر می خوانده اند. این رسم که امروزه تقریباً از بین رفته است، در زمان شاه اسماعیل اول صفوی پدید آمد و در زورخانه ها رواج یافت. همان طور که صوفیان در مقدمۀ سماع برای تحریک احساسات اهل سماع قطعاتی به شعر و نثر می خواندند، در زورخانه نیز گُل کشتی به طرز حماسی و قیل وقالی مخصوص خوانده می شود. گل کشتی را معمولاً مرشد می خواند و گاهی اوقات نیز پهلوانان یا پیش کسوتان به جای مرشد می خوانند. خوانندۀ گل کشتی پس از کسب اجازه از پهلوان، اشعاری با مضمون کشتی، کشتی گیری، دلیری، جوانمردی و پند و اندرز می خواند. در هنگام خواندن گل کشتی، کشتی گیران یک دست خود را به گردن حریف و دست دیگر را بر روی زانوی خود می گذارند و به حالت رکوع درمی آیند و به محض این که مرشد می گوید «خدا را سجود» فوری به سجده می روند و سپس دو حریف با هم فرو می کوبند. در این موقع مرشد لنگ می اندازد و کشتی گیران به احترام مرشد همدیگر را رها می کنند و در کنار هم می ایستند و آن گاه با دستور میاندار هر کشتی گیر با حریفش کشتی می گیرد. بیشتر اشعاری که در مقدمۀ گل کشتی خوانده می شود منسوب به سرباز، شاعر بروجردی، است.

پیشنهاد کاربران

گل کشتی: [اصطلاح زور خانه ای] اشعار شیوا و شورانگیزی که در وصف کشتی گیران خوانده می شود. این واژه در اصل "قول کشتی " است و قول کلمات متوازن و شعرگونه را گویند که در وصف ورزش و پهلوانی و پهلوانان و صفات پهلوانان است. در ادبیات فارسی "قول و غزل" را مترادف می آورند گویا در قول کلمات غیر مقضی هم دیده می شود.


کلمات دیگر: