کلمه جو
صفحه اصلی

محبت ها

دانشنامه عمومی

محبت ها(به هندی:मोहब्बतें، محبتین(Mohabbatein)):نام فیلم موزیکال درام عاشقانه به کارگردانی آدیتیا چوپرا ساخت سال ۲۰۰۰ است. این دومین فیلم آدیتیا چوپرا پس از دلشکستهٔ شجاع عروس را می برد است که در هند و انگلستان فیلمبرداری شده بود. این فیلم آمیتاب باچان و شاهرخ خان را در نقش های اصلی به همراه ۶ بازیگر تازه وارد دارد. آیشواریا رای فقط در فلاش بک ها درنقش عشق گذشتهٔ خان حضوردارد. موسیقی فیلم را جاتین لالیت و متن شعرها را آناند بخشی تنظیم کرده اند. محبت ها، اولین فیلمی است که خان و باچان در کنار هم حضور می یابند.
آمیتاب باچان درنقش نارایان شانکر
شاهرخ خان در نقش راج آریان ملهوترا
آیشواریا رای درنقش مگ ها شانکر
اودای چوپرا درنقش ویکرام (ویکی) اوبروی
جیمی شرگیل در نقش کاران چودری
جوگال هانسراج درنقش سمیر شرما
کیم شارما درنقش سانجانا
پریتی جانگیانی در نقش کیرن
شامیتا شتی در نقش ایشیکا دانراجگیر
این فیلم هم از نظر انتقادی وهم تجاری موفق بود و تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال شد و لقب پرفروش گرفت. همچنین جوایزی از جمله جایزه فیلم فیر برای بهترین بازیگر مرد از دید منتقدین (شاهرخ خان) وبهترین بازیگر نقش مکمل مرد (آمیتاب باچان) گرفت.
نارایان شانکر (آمیتاب باچان) مدیر سختگیر دانشگاه معتبر تمام پسرانهٔ گورکول است که بر سنت نظم وانضباط تأکید دارد. او ۲۵ سال دانشگاه را اداره کرده است و دانش آموزان را از عاشق شدن منع کرده و هرکه را هم که عاشق شده، اخراج کرده است. داستان حول محور سه دانشجو به نام های سمیر (جوگال هانسراج)، ویکی (اودای چوپرا) و کاران (جیمی شرگیل) می چرخد که همهٔشان عاشق می شوند. سمیر به سانجانا (کیم شارما) که دوست دوران کودکی اش است، ویکی به ایشیکا (شامیتا شتی) که یکی از دانشجویان دانشگاه تمام دخترانهٔ نزدیک گورکول است و کاران به کیرن (پریتی جانگیانی) دختری که در ایستگاه قطار می بیند علاقه مند می شوند. ا ما به دلیل ترس از مدیر، پیگیر علاقه شان نمی شوند.
راج آریان (شاهرخ خان) به عنوان یک معلم موسیقی (ویولن) وارد گورکل می شود و وضع موجود را تغییر می دهد. تغییراتی که نارایان شانکر آن ها را ناپسند می دانسته. راج عمیقاً به عشق معتقد است و هنگامیکه داستان آن سه نفر را متوجه می شود، آن ها را تشویق می کند که به دنبال دلشان بروند. اما هر سهٔ آن ها کار را خرابتر می کنند. سمیر، متوجه می شود که سانجانا دوست پسر دارد. ویکی هنگامیکه می خواهد به ایشیکا اظهار عشق کند فقط او را از خودش می راند و کاران می فهمد که کیرن یک زن بیوه است. راج به پسرها می گوید که دلسرد نشوند و سپس از عشق مردهٔ خودش، مگ ها (آیشواریا رای) برای آن ها می گوید که با وجود مرگش همچنان او را دوست دارد و به پسرها می گوید که پای عشقشان بایستند.


کلمات دیگر: