کلمه جو
صفحه اصلی

نورعلیشاه ثانی

فرهنگ فارسی

لقب حاج ملاعلی گنابادی ( ۱۲۸۴ ه.ق . - ۱۳۳۷ ه.ق . ) از عارفان قرن چهاردهم هجری . پدرش حاج ملا سلطانعلیشاه گنابادی از اکابر صوفیه زمان بود و حاج ملاعلی نخست تحت تربیت پدر شروع بتحصیل کرد. سپس به گردش و سیاحت و تحقیق پرداخت تا آنکه در سال ۱۳٠۷ بگناباد بازگشت و به جانشینی پدر برگزیده شد. ولی بر اثر مخالفت دشمنان بطهران و از آنجا به اراک و قم و کاشان رفت و در ۱۳۳۷ مسموم گردید و در راه طهران در سال ۱۳۳۷ در گذشت و در حضرت عبدالعظیم دفن شد . بعضی از تالیفاتش عبارتست از : ۱ - صالحیه در امهات مطالب عرفان و طریقت و شریعت. ۲ - نظیم مشتمل برهزار بیت بعربی در علم معانی و بیان و بدیع . ۳ - سلطان فلک سعادت در الهیات و کلام . ۴ - رجوم الشیاطین . ۵ - رساله محمدیه در احکام عملیه و غیره .

دانشنامه عمومی

نورعلیشاه ثانی (۲۷ مرداد ۱۲۴۶–۲۷ آذر ۱۲۹۷) صوفی اهل ایران بود.
رافع الاحراض، در علم نحو و صرف و تصریف و اشتقاق
معین الادراک در نحو
مقلب القلوب در اثبات اسلام، تشیع و عرفان
اختیار در هیئت
نور الغیب در رد تمام مذاهب
کتاب سهل و آسان، در صرف و نحو فارسی
تنظیم که الفیه است به بحر رجز عربی در علم معانی و بیان و بدیع
تذهیب التهذیب، شرح بر تهذیب المنطق
کتاب کامل، در مطالب منطقیه
مناهج الوصول، در شرح معالم الاصول
کتاب حکوما، در علوم غریبه
کتاب سلطان فلک سعادت، در الهی اخص، مشتمل بر کلام و حکمت و عرفان
سلطنة الحسین، در مراثی
کتاب قلزم، در اخبار و تواریخ مشتمل بر هفت جلد کبیر
نجدالهدایه، در اختلاف مذاهب و ملل در ۱۲ جلد
رجوم الشیاطین، تقریظ بر تفسیر بیان السعادة
ذوالفقار، در اثبات حرمتِ کشیدن تریاک (دو مرتبه چاپ شده است)
رساله صالحیه، مشتمل بر جمیع مطالب حکمیه و کلامیه و رموز و اسرار عرفانیه (سه مرتبه به چاپ رسیده است).
رساله محمدیّه، در آداب شریعت، جلد اوّل
خوبی نامه در تربیت کودکان
ملا علی بیچاره بیدختی گنابادی، ملقب به «نور علی شاه» ثانی، در ۱۷ ربیع الثانی ۱۲۸۴ هجری قمری در بیدخت، به دنیا آمد. وی فرزند ملا سلطان محمد گنابادی است. در سال ۱۲۸۶ هجری قمری، یعنی هنگامی که دو ساله بود، مادرش به علت ابتلا به بیماری وبا درگذشت. در نتیجه او تحت سرپرستی پدرش، بزرگ شد. در هفده سالگی به قصد ادامه تحصیل به دستور پدر به مشهد عزیمت کرد. اما به فکر می افتد که به تحقیق و تبع در سایر بلاد بپردازد و در نتیجه پس از چند ماه به طور ناشناس، بدون وسایل و لوازم سفر به عزم سیاحت و خداجویی به سمت ترکستان حرکت می کند و در مدت هفت سال، غالب کشورها و سرزمین های اسلامی را در شرق و غرب می بیند. پس از هفت سال ریاضت و رنج سفر به گناباد بازگشت و به خدمت پدر وارد در سلوک الهی شد و به خلوت و ریاضت و شب بیداری روزگار سپری کرد؛ و در مدت ریاضت چنان مستغرق شد که توجهی به غیر نمی کرد.
وی پس از مدت ها ریاضت و چندین چله نشینی، به فرمان پدرش که قطب وقت سلسله نعمت اللهی سلطان علیشاهی گنابادی بود، رهبری سایر پیروان را بر عهده گرفت. آنگاه برای بار دوم به مشهد رفت. در سال ۱۳۱۸ هجری قمری بار دیگر به سفر حج رفت و در این راه با علمای شیعه و اهل سنت ملاقات کرد. در سال ۱۳۲۷ هجری قمری، پدرش فوت کرد و او بنابر وصیت پدرش به مقام قطبیت سلسله نعمت اللهی رسید.
پس از فوت پدر، گرفتار ناملایمات و حوادث شد. از جمله پس از ۵۰ روز از فوت پدر، سالارخان، جانی بلوچ و راهزنان به گناباد آمده و وی و اهالی گناباد را غارت کردند.


کلمات دیگر: